>> دومین اپیزود از سیزن
3ام هم چند ساعت پیش دیدم.کاملا روند سریال نسبت به فصل های اول و دوم که حول شهر تویین پیکس بوده تغییر کرده و بین شهرهای آمریکا در حال جا به جا شدن یه طورایی برام یاد اور "فارگو"یی که سورئال اش کردند.به نظرم سریال مزیت های خاصی نسبت به رقبای جدید اش داره که اونرو از بقیه سریال ها بهتر جلوه میده:
- سریالی که تقریبا بیست سال پیش ساخته شده و کارگردان تقریبا بواسطه فصل های قوی قبلی نیاز به شخصیت پردازی نداره.
- پس از گذر سال ها حس نوستالژیک در طرفدارنش ایجاد میکنه.
- و کارگردان بسیار بزرگی پشت سریال قرار گرفته.
این سه مورد و موارد دیگه ایی که من ازش میگذرم فضا زیادی به کارگردان میده تا او بتونه راه های زیادی برای پیشبرد هدف اش در پی بگیره و چه کسی بزرگتر از "لینچ" که این هدف به ثمر بنشونه.
به نظرم حتی این دو اپیزود از سیزن ها قبلی این سریال به مراتب سورئال تر هستند و واقعا به مانند یک پازل اند که مخاطب باید با صبر و حوصله اونها کنار همدیگه قرار بده اما نکته ی بعدی که ممکن برای بعضی ها بد جلوه بده پیر شدن خیلی از شخصیت هاست به دلیل گذشت
26 سال,که اونهم به نظر با چند قسمت و عادت کردن به اونها و همینطور اضافه شدن شخصیت های جدید و جوان که تا به حال کمتر تو این دو اپیزود دیدیم بر طرف بشه.
امیدوارم سریال همینطور زیبا جلو بره و ما رو تو دنیای خودش غرق کنه در پایان متن ام با یک جمله به پایان میرسونم:
تنها یک دیوانه میتواند دنیایی همچون "تویین پیکس" را خلق کند.دنیایی که در ان تنه ایی درخت پیشگویی می کند,مردی قد بلند راهنماییت می کند و مردی کوتاه قد برایت می رقصد در راهرویی که هیچگاه پایانی ندارد!