خلاصه داستان اين قسمت : فرانک به هوش می آید و متوجه حقایق شوک آوری می شود.
فیونا هم سعی می کند در زندان از دردسر به دورباشد.
شیلا هم خودش را برای فراهم کردن مقدمات به سرپرستی گرفتن بچه های سرخپوست آماده می کند.
فیلیپ هم به همراه آماندا در مراسم عجیبی حاضر می شود
میکی هم با همسرش به توافقی می رسد و ظاهرا همه چیز دررابطه با ایان به خوبی پیش می رود اما..