پایان
نکته مثبت اینکه فلنگن هنوز اون جادوی شخصی و منحصر به فردشو از دست نداده و نکته منفی اینکه همین تنها نکته مثبت این سریال بود.
ایده خوبه ولی داستان چیز جدیدی ارائه نمیده و همه غافلگیری هاش رو میشه از همون اول حدس زد. قصه کلا روی هواس و تقریبا هیچکدوم از خطوط داستانی به جایی نمی رسن.
فلنگن قبل از این تجربه سریال چند فصلی رو نداشته و شاید ایراد همینجاست. برای فصل اول باید به یه نتیجه ای میرسیدیم و حداقل باید داستان به یه نقطه ای میرسید.
اما امضای شخصی فلنگن:
این فیلمساز استاد اینه که احساسات عمیق انسانی و موضاعاتی مثل عشق و ایمان رو با پس زمینه ای از قصه های ترسناک همراه میکنه و آنچنان دلپذیر اینا رو با هم ترکیب میکنه و تعریف میکنه که منحصر به خودشه و دلیل اصلی علاقه م به این فیلمسازه.
اینجا هم همینطوره؛ کاراکترها همگی دراومدن و روابطشون دوست داشتنی شده و همین دلیل خوبیه که بگیم سریال در فصل های بعدی بهتر میشه و از این منجلاب رها میشه.
بازیگرا عالی ان و شخصیت مورد علاقه م "ساندرا" ست.
داستانهای میدنایت کلاب خوبن و حتما باید توی فصل های بعدی ادامه پیدا کنن. نکته مهم اینه که باید کیفیت خطِ اصلیِ داستان هم برسه به کیفیت این قصه ها و از این ابهام و کلیشه در بیاد.
مثل همیشه فلنگن از لحاظ فنی کم نذاشته و سریال خوش آب و رنگی ساخته.
منتظر فصل دوم میمونم.
|
پ ن:
خداوکیلی اینا اصلا شبیه یه گروه آخرِ خطیِ رو به موت نبودن آقای فلنگن
.Love doesn’t die, People do
Merrit Malloy - Epitaph