-
از سال 2010 به بعد بنظرم هر سال نامزد ها و یا برندگان اُسکار در کتگوری های مختلف از ماه ها قبل مشخص بودند و این امر نیز امسال بسیار قابل پیش بینی می باشد.برای من این جنبه از مهم ترین رویداد سینمایی سال دیگه تازگی،طراوت و هیجان نداره و بیشتر به دنبال الماس های گمشده( فیلم های خاص کم تر دیده شده ) هستم. مایلم از این فرصت در این تاپیک استفاده کنم و فیلم های خوبی را که زیر سایه بلند فیلم های بزرگ گم شده اند، معرفی کنم.
Everybody Wants Some
شاید برای خیلی از ماها دهه ی 80 میلادی معنا و مفهوم خاصی نداشته باشه،دورانی که روسیه و آمریکا رقابت سنگین فضایی آغاز کرده بودند،مایکل جکسون هنوز رنگ پوستش سیاه بود،و باحال ترین پلتفورم کامپیتوری برای بچه های آن نسل کومودور64 بود، در دوران ریاست جمهوری ریگان سفینه های فضایی برای اولین بار از مدار زمین خارج شدند و مرز ها و محدودیت ها به عقب رانده شدن و فوندانسیون بنای ژانر علمی تخیلی توام با حقیقت در سینما با همت ریدلی اسکات با ساختن بیگانه و ادامه ی آن توسط جیمز کامرون شالوده گذاری شد.مُد لباس های آن سال ها شلوار های جین لوله تفنگی موهای بلند با شقیقه های دراز و آبجو خوردن برای پسر های جوان یک اجبار بود و نوعی مرد شدن به حساب می امد، و همینطور شلوار های لی بلند به همراه مو های فر سشوار شده که برای اکثر دختران الزامی بود
اما فیلم خاطره ی اتفاق تمامی این نکات و دستاورد های این دهه ی مهم در تاریخ بشریت را به عهده ی قدرت حافظه ی مخاطبانش گذاشته است، تماشاگر فقط با جنبه ی کمدی و جُک های پر سر و صدای آن روز جوانان آن دوره رو به رو می شود.پارتی های که آن زمان عُرف بوده،نحوه ی مخ زنی پسر ها برای تور کردن دختر ها و کلی شوخی و دل خوشی هایی که امروز دیگر دِموده، مسخره،و متاسفانه دیوار وار و غرق شده در لایه های خاک دیده ی زمان شده.
کارگردان ریچارد لینکلیتر( Boyhood ) که دیگر برای هم آشکار است برای دل خودش فیلم می سازد و کاری به هالیوود و عرف های امروزی ندارد، با مهارت خاصی، تَل سنگین گرد و خاک این بازه زمانی را همراه با جزئیات دقیق، کاملا تکانده و در راهروی تالار خاطره های دهه ی 80 ما را مستقیم به کالجی محلی در شهر تکزاس می برد،زمانی که فقط سه روز تا باز شدن سال تحصیلی جدید باقی مانده است،و همه ی بچه های خوابگاه پسرانه که به لطف بهترین بودن در تیم بیس بال دبیرستان خود بوده اند،مشمول جایزه اسکالرشیپ شده اند.
داستان روایت اعضای تیم آکادمی بیس بال تکزاس می باشد که قصد دارند در سه روز بافی مانده به شروع سال تحصیلی نهایت دیوانگی، خوشی گذرانی را تجربه کنند.
شخصیت های فیلم لینکلیتر همگی سعی دارند نشان بدهند که دیگر پسر بچه ای جوان و حرف گوش کن نیستند ،بلکه تبدیل به یک فرد مستقل،قوی، و به معنای عام مرد شده اند،اما در جای جای فیلم با بچه گی که هنوز این جوان ها با آن دست و پنچجه نرم می کنند به خوبی مشخص است،بیننده در ابتدا فکر می کند شاهد فیلمی پارتی وارانه به سبک بچه های دبیرستانی است و گه گاهی هم متوجه می شود خبری از خوش گذرانی های نوجوانی و تین اجی نیست اما نحوه فکر کردن،صحبت کردن مرد های سیبیلو و ریش دار بر این منطق صحه می گذارد که علارغم بزرگ بودن سن شخصیت های داستان درون آنها همچنان ساده،بی آلایش و نوجوان گونه است،فیلم مرزی بین دوران بلوغ و مردانگی است.فیلم از نظر من شخصیت اصلی ندارد و میتوان گفت که هر تمامی 15 تا 20 بازیگر مشغول به تحصیل در این کالج همگی با هم شخصیت اصلی و درون مایه فیلم را تشکیل می دهند.