خلاصه داستان اين قسمت : تعطیلات کریسمس دکستر و هریسون را بیش از همیشه به هم نزدیک می کند.موضوعی که این دو را تبدیل به هدفی برای یک قاتل سریالی می کند.آنجلا نیز در می یابد شهر محل سکونتش آنقدرها که فکر می کرده آرام و امن نیست.+
1
2
3
4
5
6
7
8
9
10
خلاصه داستان اين قسمت : تعطیلات کریسمس دکستر و هریسون را بیش از همیشه به هم نزدیک می کند.موضوعی که این دو را تبدیل به هدفی برای یک قاتل سریالی می کند.آنجلا نیز در می یابد شهر محل سکونتش آنقدرها که فکر می کرده آرام و امن نیست.+
I dont care how long I gonna live. whether it's in a week or twenty years, there's horrible pain and sadness ahead
جدا از تمام خوبی ها و بدی های این فصل، به دو تا نکته در مورد روند پایانی داستان خواستم اشاره کنم:
* نکته اول درباره اتفاقیه که آخر قسمت 8 رخ داد و مطلبی که انجلا درباره داروی Ketamine سرچ کرد که به bay harbor butcher ختم شد، درصورتی که دکستر اصن از M99 برای بیهوش کردن قربانیاش استفاده میکرد و بنظرم اشتباه بچگانه و عجیب غریبی بود.
* نکته دوم هم در مورد انجلا و فهمیدن راز دکستر هستش. انجلا بمدت 20 سال نتونسته بود پرونده گم شدن دوستش و خیلی از زنهای دیگه رو حل کنه (به اینکه چجوری حتی تو این مدت طولانی به کرت شک هم نکرده بود کاری ندارم) و تنها سرنخی که بدست آورد هم بصورت اتفاقی و بلطف دکستر بود که درنهایت هم نتونست ثابت کنه موضوع رو و کرت آزاد شد، حتی خبر نداشت که کرت یه کلبه توی جنگل داره بعد فقط با گوش دادن به یک پادکست و دو تا سرچ یکی از بزرگترین پرونده های FBI رو حل کرد.
این قسمت از داستان حداقل برای من با عقل جور درنمیاد و واقعن غیر منطقیه.
جالب بود فقط یه شخصیتی که داره میره رو مخم انجلا بیشاپه واقا خره اگه بخواد دکستر رو دستگیر کنه , امیدوارم فصل بعد هم داشته باشه چون به نظر نمیرسه از پایان این فصل خوشم بیاد
راستی کریسمس شما هم مبارک بچه ها
Merry ****ing Kill
مشاهده محتوا اسپویلر
این هریسون از اول سریال روی مخ منه، دقیقا مث مدل کات دادن به سکانس های این فصل.
هریسون اوایلش مرموز بود بعدش کلیشه و لوس شد بعدشم سوسول و بیخودی ولی این قسمت باز خیلی مرموز شده بود، من که از کار این عنتر سر درنمیارم
تنها چاره اینه که یه هفته دیگه منتظر بمونیم.
ای کاش روش کار دکستر رو کامل نشون میداد، بعد نه فصل دیگه سازنده ها نمایش یه "قطع کردن کله با اره" رو به بیننده ها بدهکارن.
همونطور که دوستان گفتن آنجلا بشدت رو مخه. یهو شد پوآرو و همه معماها رو داره حل میکنه. 20 سال کرت داشت زیر گوشش آدم میکشت عرضه نداشت گیرش بندازه حالا دکستر رو که بزرگترین کارآگاه ها نتونستن گیر بندازن پیدا کرده
هریسون هم حس میکنم با دیدن این حرکت از دکستر بشدت ترسیده و به نظرم همه چیز رو به آنجلا بگه
باگهای سریال هم که رو مخمه. اون از الکی فهمیدن کرت که دکس قاتل پسرشه، این از ماسمالی کردن کشتن مالی، اینم از تیری که اپیزود قبل به پای دکستر خورد بعد حالا انگار نه انگار. یه لنگ هم نزد
خلاصه که ریتم تند سریال داره بهش آسیب میزنه ولی خب چه کنیم که دکستر رو دوست داریم
امتیاز من به این قسمت 8
جهنم خالیست، همهی شیاطین اینجا هستند
کورت پیش خودش فکر کرده بود که اگر با تانکر بنزین بره و با شیلنگ کلبه را بنزین پاشی کنه، دکستر تو خونه دست روی دست میگذاره و فقط موقع آتشسوزی میاد بیرون ببینه چه خبره؟
کشتن اون بلاگره یا پاکدستی هم مثلا قرار بود به آدم شوک بده وقتی جنازه اش را تو زیرزمین پیدا کردند.... ولی درست در نیاوردند
فکر کنم هریسون جا بزنه
در ضمن پایان دلپذیری نداریم
[من دیگه چیزی ندارم باشه برای بعدا!]
اپیزود خیلی خوب شروع شد؛ فلشبک جذاب، کادوها و حضور سر زدهی کورت... ولی هرچی جلوتر رفت بدتر شد! با این تعداد اپیزود و قضیهی کتامین، این روند قابل پیشبینی بود. (با حرفهایSiSiBK@ کاملا موافقم) کل افبیآی با اون یال و کوپال از درک این توالی کتامین عاجز بودن اونوقت اینجا توسط یه سربازرس محلی گوگل شد و پرده از رازش برداشته شد! اصلا این کتامین از کجا سبز شد؟! دکستر مگه از M99 استفاده نمیکرد؟
این تقابل دکستر و کورت بهخاطر تعداد پایین اپیزود کاملا ذبح شد... خیلی سرسری و کاملا غیرمنطقی سر و تهش هم اومد. خیلی باسلقوار کار کورت تموم شد! چه انتظاراتی که از یه قاتل سریالی کارکشته نداشتیم! نقشهی آتش زدن کلبه با اون تانکر و در ادامه قصد فرارش خیلی کارتونی بود ولی انصافا کلکسیون منزجرکننده و ترسناکی داشت!
تفکرات کماکان مرموز هریسون، اون نامه که قراره تمام آمال و آروزهای دکستر برای داشتن یه خانواده رو به باد فنا بده، تکلیف اون اجساد چی میشه و... خلاصه با هر درست و غلطی رسیدیم به ایستگاه پایانی و امیدوارم در حد نیم نمره از اندینگ فصل قبلی بهتر باشه.
از وقتی این اپیزود رو دیدم میخواستم بیام اینجا غر بزنم ولی هی گفتم انقدر ضدحال نباش. بزار مردم لذت ببرن. ولی خودتون این بازی کثیفو شروع کردین
اون سکانس شیلنگ گرفتن کورت بیشتر شبیهه یکی از قسمتهای پت و مت بود خدایا یعنی هرچی بنویسم از طنز اون سکانس کم میکنه. قاتل مخوف سریالی با اون همه جسد این همه سال گیر نیفتاده. انقدر باهوش بوده که سه سوته قاتل پسرش رو پیدا کرده(مثلا). بعد میخواد اینجوری قاتل پسرش رو گیر بندازه :/ خب مرد بشین پشت درخت منتظر دکستر اومد بزنش قضیه پای زخمیه دکستر که نگم دیگه
اینکه آنجلا چرا یهو انقدر باهوش شده برای منم یکم اذیت کننده هست ولی در برابر باگهای این فصل کمترین هست
چقدر اون کلکسیون اجساد و کشته شدن اون دختر پادکستی میتونست جذابتر از این باشه. ایده خیلی خوب بود ولی چقدر بد اجرا شد
و فراموش نکنیم ما هنوز نمیدونیم هریسون چطوری دکستر رو تو این شهر کوچیک وسط ناکجا آباد با یه اسم دیگه پیدا کرد. این خودش یه باگ بزرگه مگه اینکه آخر فصل جوابش معلوم بشه
بهترین چیز این فصل دیدن دوباره دب کنار دکستر بود.
من واقعا تحمل پایان تلخ رو ندارم. امیدوارم دکستر و پسرش سوار وانت بشن بزنن به جاده و برن یه شهر دیگه. سکانس پایانی این باشه لدفن :/
خیلی دلم میخواست اذیت نکنم و بی تفاوت رد بشم ولی این آخرش منو بُرد اونجایی که نباید...
به نظرم حق همچین بیننده هایی مثل شما همین سریال بنجل دکستره
اونجایی که ایراد وارده به منطق روایی سریال، فاز نوستالژی برمی دارید که ای دیدی چه سریالی بود فلان و بهمان بود، اینجوری میشه که چشمتون رو روی واقعیت بنجل سریال می بندید، بعد کم کم سوراخ داستان که بزرگتر میشه بوی گندش هم بیشتر پخش میشه، حالا که کار از کار گذشته تازه فیل تون یاد هندستون کرده نه عزیزان اینجوری نیست و نخواهد بود، اجازه بدید این اولین و آخرین زمین سفتی باشه که روش می ....د
سریال دکستر اصلی چندان خوب نبود فقط چون توی دوره نوجونی بعضی هامون بوده یه حسی نسبت بهش وجود داشته اما این نیوبلاد بسیار بسیار زشت و افتضاحه ...
دلیل هاشم همونایی که فن سریال بودند گفتند من نیاز نیست بگم
نتیجه اخلاقی از تماشای بنجلی به نام نیوبلاد : احترام به عقاید بزرگترها بسیار واجبه مخصوصا نامبر که مویی سپید کرده در امر تماشای سریال
wlh جان بیهوده متاز، مقصد مرگ است (یا شاید هم پایان مرگ است)
من حس نوستالژیک چندانی به دکستر نداشتم و ندارم و از همون اولش هم گفتم که داستان سریال با منطق نمیخونه، ولی خب دیگه اینجوری هم که شما گفتی نیست. دکستر چه خوشمون بیاد و چه خوشمون نیاد زمان خودش سریال خوبی بود. مثل همهی سریالها اشکالات خودش رو هم داشت، ولی خب از سریالهای درجه یک بود.
حقیقتش من قضیه کتامین و M99 یادم نبود و فقط اومدم تو این تاپیک که ببینم نکنه اتفاقی این وسط افتاده که پای دکستر خوب شده و من نفهمیدم که دیدم نه، نویسندهها نفهمیدن. اون سکانس بنزین پاشیدن به خونه دکستر هم که من رو یاد میگ میگ انداخت. حضرت عباسی اولش که دیدم یه چیزی داره میپاشه رو خونه گفتم این چرا وسط برف داره خونه رو میشوره! نگو بزرگوار نقشه داشته دکستر رو بکشه!!!! آخه چرا واقعا؟؟؟
به نظرم الان سریال به جایی رسیده که فقط تو قسمت بعد باید دکستر رو بکشن، وگرنه که هر گونه فرار یا رفتن به یه شهر دیگه با یه هویت جدید رسماً میشه مسخرهبازی.