خلاصه داستان این قسمت : "تیون گریجوی" مردانش رو تحریک به عمل می کنه, استاد لووین آخرین نصیحت ها رو به "برن" می کنه, آریا هدیه ای از سوی جاکن هاکار دریافت می کنه, داینریس به مکان عجیبی می ره و جان خودش رو به کورین "نیم دست" ثابت می کنه...
خلاصه داستان این قسمت : "تیون گریجوی" مردانش رو تحریک به عمل می کنه, استاد لووین آخرین نصیحت ها رو به "برن" می کنه, آریا هدیه ای از سوی جاکن هاکار دریافت می کنه, داینریس به مکان عجیبی می ره و جان خودش رو به کورین "نیم دست" ثابت می کنه...
God is a Concept, By Which We Measure our Pain
123u,ali361,Batlaghi,Chandler Bing,D O R D I,dariushko,Dark Angel,ehsan7,emperato0r,errornima,fanoudi,FarboƉ,HaaMeeD,HAMID13,Homix,hosseinf722,idin,Kral,lilipoot,marya,Moh3eN,Patriot,pooya,prongz,Reza-G,rezarbn,slimshady,smgh470,sohrab101,stalker,The Pianist,UntouChable,vahidcivil66,WolF_PiR,yaser63
این قسمت خیلی خوب بود
از تمام دقایقش لذت بردم .
جدیدا با کالیسی خیلی حال میکنم ! شخصیت جالبی داره ...
امیدوارم توی فصلِ بعد نقشش پررنگ تر باشه !
آخر سریال هم که واقعا ترسناک بود ! یعنی اون حسی که اینا دارن میان ... واقعا مو به تنِ آدم سیخ میکنه .
ولی من این وینترفیل رو نفهمیدم ! چی شد آخه یه دفعه ؟!
به عنوان قسمت پایانی خیلی خوب بود ولی کلی سوال توی ذهن آدم به جا گذاشت
من 10 میدم به این قسمت
دوستان همه نظراتو گفتن
همه میدونن قضیه چیه ولی جافری لنیستر هنوز خودشو از خاندان براتیون میدونه.
میتونستن به این راحتیِ گرفتن مقام از اینو اون، خاندان پادشاهی رو از براتیون به لنیستر تغییر بدن..
ولی خب اگه اینکارو بکنن یعنی جافری به حرا-م-زاده بودنش اعتراف کرده
باید ببینیم تو فصل 3 تایون با وستروس چیکار میکنه.
آقا ما ی 5-6 روزی نت نداشتیم ولی خوب نظرمون رو راجع به این سریال گفتیم خداروشکر
آقا دوباره گه نگاه کردم فهمیدم این کورین هالف هند خودش میخواست که جان بکشتش که جان بتونه نفوذ کنه بین وحشی ها
راجع به وایت واکر ها هم یکی از دوستان نکته جالبی رو اشاره کرد اون هم این بود که اونییکه اصلی و اورجینال هستن فرق میکنن با اونایی که مردن و دوباره زنده شدن
راجع به اون صحنه ای هم که کالیسی رفت تو ساختمونه جادوگرا اون دوتا فضایی که براش ایجاد شده بود یکی تخت آهنی یکی هم بودن با کال دروگو بنظرم جفتشون شبیه به ی آزمایش میومد که دنریس با شنیدن صدای اژدهاهاش دست از همه اونا کشید و رفت سمت اژدهاهاش و بقیه چیزها رو ول کرد
در آخر حالم ازین کتلین بهم میخوره اون از فصل یک با گرفتن تیریون ند بنده خدارو به کشتن داد
اینم از کار این فصلش من نمیدونم فازش چیه؟!!شما میدونین فازش چیه؟!!
آقا میشه یه نفر بهم بگه چی شد این گریجوی ها اومدن وینترفل رو بگیرن... بعد تیون زودتر رسید گرفت . بعد همه کشیدن رفتن؟ موضوع چیه>؟ فقط خاوهشا اصلا به کتاب ارجاع ندین
God is a Concept, By Which We Measure our Pain
یه قسمت خوبه دیگه.
به نظرم نقش جان اسنو تو فصل های آینده پررنگتر بشه رفت جایی خیلی دور و دور از نزاع های فعلی.
پیش بردن اینهمه داستان تو یه سریال واقعا سخته واقعا دمشون گرم
I dont care how long I gonna live. whether it's in a week or twenty years, there's horrible pain and sadness ahead
قسمت خیلی قشنگی بود
بالاخره راب هم ازدواج کرد ولی حالا وقت ازدواج بود؟
این آریا چرا با جاکن نرفت ؟ من از شخصیت جاکن خیلی خوشم میاد ... اون صحنه ای که داشت میرفت بعد ماسکشو انداخت پایین هم خیلی جالب بود
صحنه ی دیدار کال و کالیسی هم خیلی قشنگ و رمانتیک بود ... آخی اون بچه ای که تو بغل کال بود خیلی بامزه بود ...
خداروشکر این جادوگره مرد چقدر قیافه اش ترسناک بود
چرا واکرها کاری به این پسر چاقه( اسمش یادم نیست) نداشتن ...
اگه نظرسنجی باز بود9 میدادم