خلاصه داستان: گروه با فردی که جدیدا روبه رو میشود به بحث و مجادله میپردازد تا اینکه...
پ.ن: نمره ی کاربران رو هم تصمیم گرفتم تا 3-4 روز و یا حداکثر تا یک روز قبل از شروع قسمت بعدی اعلام کنم که به نحوی جالب میشه.
خلاصه داستان: گروه با فردی که جدیدا روبه رو میشود به بحث و مجادله میپردازد تا اینکه...
پ.ن: نمره ی کاربران رو هم تصمیم گرفتم تا 3-4 روز و یا حداکثر تا یک روز قبل از شروع قسمت بعدی اعلام کنم که به نحوی جالب میشه.
خب خداروشکر ، یه زوج همجنسگرا تو سریال کم بود که اونم اضافه شد ، چقدم چندشناک و فیلم هندی اضافه ش کردن ، چی بود اون آخه )
بنظرم این اپیزود نسبت به اپیزود قبل بهتر بود ، اون تیکه که زامبیارو زیر میگرفتن که خیلی خوب بود
فقط باز ریک یه تنه گند میزد به سریال ، کل دیالوگای مزخرف فیلم رو ریک یه طرفشونه ، چقد تکراری و بیخود هم هست واقعا ، اون قسمت که غذاهارو برداشتن داره با آرون طی میکنه حتی اکه بیایم الکساندریا هم این غذاها مال ماست که دیگه خیلی مسخره بود ، بگو کوفت کن دیگه این شروورا چیه داری میگی
به کجاها برد این امید ما را...؟
آخرین اپیزوده خوبی که از سریال دیده بودم یادم نمیاد واسه کدوم فصل بود..این اپیزود عالی بود.. همه چیزش همونی بود که سریال نیاز داشت.هیجان فوق العاده بالا + ترس !! امیدوار شدم به سریال.. یه حسی بهم میگه این کمپ جدیدشون فقط درحده یک حمام آب گرم و زدن موهای زائد دووم میاره ...اگه قرار بود کمپه خوبی براشون باشه دیگه فصل 6 رو الکی تمدید نمیکردن..خداروشکر سه چهارتا دیالوگه جون دار هم گفتن تو این قسمت..اصلاً معلومه روی دیالوگها فکر کردن..کاش همه ی اپیزودها همینطوری میشدن..
Aaron : وقتی دنیا هنوز بد نشده بود، واسه کمک به دلتای نیجریه میرفتم. آدمای بد یه روز درمیون جلوی صورتم اسلحه میگرفتن. شما آدمای بدی نیستید.
Rick : چون آدمای خوبی هستیم، دلیل نمیشه نکشیمت. اگه اون 5 نفر تا 1 ساعت دیگه برنگردن خودم یه چاقو تو سرت فرو میکنم.
ولی من هنوز منتظر مورگان به این فصل ام...بیا دیگه لعنتی
نمره : 10