I dont care how long I gonna live. whether it's in a week or twenty years, there's horrible pain and sadness ahead
.:SiSiBK:.,125yahel,Achillies,AdibTE,afshin2014,Alireza-cRm,aramis2800,ARCTIC,bayani,bbas,behzad_daniel,CapKiLL3r,Charlie,D O R D I,Days of Heaven,dazraf,Dexter_171,diavolo,don draper,ESajad,EYE,hadi2006mi,hamid-p71,hosseinf722,Hossein_124,ShInOdA,jake gyllenhal,joker8,Julie,K.Gatsby,kaka07,kami2,khafan11,kingnessi,leon kennedy,Lou Bloom,M.Amir,MaMaLoM,mansourhobbit3,Marlon Brando,matiyo,Mikado,Miss Harley,mr67,MrP,Nora,nosheh,pejmanmm,peyman_eun,pmn,raha_91,rekaft,Rezaraki,S@eeD-Mj,saeed988,saeedporreza9,Samankaka,sh2012,sky-boy,SKYPERSiA,Tha Real Nigga,The Buzzards,TrUe.MadnesS,vA hid,VIVA THE ROCK,wlh,[ OmiD G & S ]
قسمت اول سریالو دیدم ریتم خیلی کندی داشت البته قبل از شروع فصل اول سریال Manhunt Unabomber دیدم واقعا شاهکار بود و همین توقع منو از این سریال بیشترکرده امیدوارم سریال بهتر شه پیشنهاد میکنم سریال Manhunt Unabomber حتما ببینید جای معرفی این سریال اینجا خالیه
سریال خوش ساختیه، اما برخلاف ژستی که میگیره، دید عامیانه ای به روانشناسی جنایی داره. یه اشکال بزرگ هم داره. انگار متن فیلمنامه رو یه تکنسین نوشته، نه یه نویسنده. همه اصول تکنیکی فیلمنامه نویسی تلویزیونی درش رعایت شده. سه تا سرنمونه توو این رابطه: 1. نحوه ارتباط گرفتن کاراگاه های محلی با کاراکترهای اصلی، 2. نحوه آشنایی با آنا تورف و انتخاب دفترش توو اف.بی.آی. 3. نحوه توسعه کار از طریق کمک های مالی کنگره و جاهای دیگه. البته شاید این شیوه برای بعضیا خوش آیند باشه، اما برای من جذابیتی نداره.
این دوستان در این پادکست سریال خوب دارن شرح میدن , علاقه مندان میتونن گوش کنید زمانش 1 ساعت 42 دقیقه
ابدیت و یک روز، شماره شصت و هشت: نگاهی به مجموعه تلویزیونی «شکارچی ذهن»
(با حضور آقایان «یاشار نورایی» (منتقد و مترجم مجله «فیلم») و «علی مصلح حیدرزاده» (منتقد و مترجم و سردبیر سایت «آیسینما»)
سریال که محشر بود حرفی ندارم دربارش، خیلی وقت بود هیچ سریالی رو اینطوری بینج واچ نکرده بودم. اینم به عنوان کسی دارم میگم که اصلا علاقه ای به ژانر جنایی و پلیسی که به این سریال برچسب خورده ندارم و با بی انگیزگی زیادی بعد چند ماه که از پخش سریال گذشته بود رفتم سراقش. اگه دنبال سریال جنایی و اکشن هستید، تو این سریال دنبالش نگردین
یه چیزی رو دلم نمیاد نگم; عجب بازی کرد این یارو قاتله "اد کمپر" ، لامصب هر صحنه ای که این توش وجود داشت بقیه کلا نقش " مو " رو داشتن.
پی اس; فقط میخواستم فصل دوم هم همین الان قابل دانلود میبودش
اسپویل
هر چه فکر میکنم باید بخاطر روشن نشدن جریان اون مرده که اول هر قسمت نشونش میداد ناراحت باشم، ولی اصلا نیستم، ینی واقعا بعد این پایان آدم میتونه ناراحت هم باشه؟؟؟ چند دقیقه آخر سریال از اینتنس ترین لحظات سینما تلوزیونیم بود
چند قسمت پایانی سریال فقط فکر این بودم این هولدن آخر خودش قاتل سریالی از آب در نیاد لامصب از بس تحت تاثیر اون قاتل ها بود مخصوصا اد کمپر، البته بش حق میدادم اگه میشد
“There's not some finite amount of pain inside us. Our bodies and minds just keep manufacturing more of it.”
خــــطـــر اســپـــویلـــــر!!!!
فقط این قسمت آخر که هولدن پَنیک کرد!
اِد کمپر: در طول زندگیم هیچکس نخواسته باهام تعامل داشته باشه . حتی گربه هامون! زن ها در ابتدا نسبت به من بی تفاوت بودن. تنها راهی که میتونستم اون دخترهارو بدست بیارم این بود که بکشمشون . اینجوری تبدیل به همسران معنوی من میشدن.هنوز با من هستن. یک نکته جالب در مورد ICU اینه که سیستمی برای خبردادن به نگهبان ها وجود نداره. من راحت میتونم الان بکشمت و قبل از اینکه کسی بیاد کار جالبی روت انجام بدم. بعد تو هم روحت با من میمونه! *هولدن را بغل میکند و هولدن از شدت ترس از اتاق فرار کرده و به وی پَنیک دست میدهد! *
دیدنِ این سریال رو خیلی به تأخیر انداختم، صرفاً به خاطر اینکه بازخوردهای منفیای که نسبت به دیدن این سریال میگرفتم بیشتر از بازخوردهای مثبت بود.
فیلمها یا سریالهایی که بعضی از دوستان میبینن و ازشون تعریف میکنن برام حائذ اهمیت هست، چون سلیقهـشون نسبتاً به سلیقهـم نزدیکه. یکی از این دوستان علیرضا (Alireza-cRm) بود که انگیزۀ شروع کردن سریال رو با این پستش بهم داد؛ البته دوستان دیگهای هم گویا قبلاً نظرات مثبتشون رو اعلام کرده بودن توی تاپیک، ولی من اون موقعی که تاپیک رو میخوندم، اکثراً نظرات به سمت منفی تمایل داشت.
به هر حال، کافی بود قسمت اولش رو ببینم تا از خود بی خود بشم! قطعاً اگه زمان داشتم، یه سره و یه روزه تموم قسمتها رو پشت سر هم میدیدم. ولی دو سه روزی طول کشید تا تمومش کنم. از هر لحاظ فوق العاده بود، و واقعاً مجذوبش شدم.
برام جالبه که خیلیها از کُند بودنش میگفتن، در صورتی که من اصلاً یه چنین چیزی رو احساس نمیکردم. به نظر من کاملاً معمولی بود. بیشتر برام یادآور سریال Hannibal بود.
شخصیت هولدن فورد از خیلی جنبهها به نظرم مشابه یا حداقل یادآورِ شخصیت ویل گراهام سریال هانیبال بود. برای همین خیلی دوسش داشتم!
یکی از دلایل دیگهای که این سریال برام خیلی دوست داشتنی بود، این بود که تا حد زیادی بر اساس واقعیت بود. کاراکتر هولدن، که بر اساس جان داگلس ساخته شده بود و کاراکتر بیل تنچ که بر اساس رابرت رسلر بود. توی دنیای واقعی هم این دو افسر FBI با هم همکار بودن و با هم یه کتابم نوشتن.
مثل همون چیزی که داخل سریال نمایش داده شد، در عالم واقعیت هم، این رابرت رسلر بود که اصطلاح "قاتل سریالی" رو به وجود آورده بود.
البته اون دقایق پایانی که توی قسمت آخر دیدیم، دقیقاً برای رابرت رسلر اتفاق افتاده بود؛ و برام جالب بود که سریال با یه سری اصلاحاتی این مسائل رو انقدر جذاب تر به نمایش در آورده بود. مثلاً اتفاقات پایانی قسمت آخر قاعدتاً باید برای "بیل" میافتاد، ولی به جاش برای "هولدن" افتاد، که به نظرم چندبرابر قضیه رو جذابتر کرده بود.
واقعیت اینه که رابرت رسلر (کسی که کاراکتر بیل بر اساس اون ساخته شده)، یه مرتبه توی یه سلول با اِد کمپر تنها بوده؛ خب اِد هم همونطور که توی سریال دیدین، هیکل گُندهای داشته و یه جورایی باعث ترس رابرت شده بوده؛ رابرت هم از ترس چندباری دکمهای که به نگهبانها اطلاع میده که بیان در سلول رو باز کنن رو میزنه، ولی جوابی نمیگیره.
اِد هم بهش میگه:
در ادامه با یه لحن تهدیدآمیزی بهش میگه:آروم باش، دارن شیفتشون رو عوض میکنن.
بالاخره نگهبانا میرسن، کسی هم کوچکترین آسیبی نمیبینه، ولی اِد میگه شوخی میکرده و قضیه جدی نبوده.اگه قرار بود عصبانی باشم، حسابی میتونستم توی دردسر بندازمت، مگه نه؟ میتونستم کلهـت رو از جا بکنم و بذارمش روی میز که با نگهبانا سلامعلیک کنه.
بعد از این قضیه رسلر دیگه هیچ موقع به تنهایی توی یه سلول با اِد دیداری نداشته، بعدها هم FBI به خاطر یه چنین قضیهای، مأموران FBI رو ملزم کرد که حداقل به صورت 2 نفری با مجرمها داخل سلولها ملاقات داشته باشن.
حتی کاراکترهای اِد کمپر و ریچارد اسپک رو به شکل خیلی جالبی مشابه کاراکترهای واقعی درآوردن. مثلاً اینجا میتونید تصاویری از اِد کمپر و ریچارد اسپک واقعی [سمت چپ تصویر] و اون چیزی که توی سریال نمایش داده شد [سمت راست تصویر] رو ببینید:
به نظر من این سریال فوق العاده بود؛ قطعاً یکی از بهترینهای 2017 بود. بی صبرانه منتظر دیدنِ فصل دومش هستم!
بهترین سریالی بود که طی یک یا دو سال اخیر دیدم.
از زمان the night of تا به امروز فصل اول سریالی انقدر منو مجذوب خودش نکرده بود.
فضای سریال یه چیزی تو مایه های سریال کارآگاه حقیقی و فیلم هقت بود و بدون استثنا همه بازیگرها بازی چشمگیری ارائه کردن.
لذت بردم. مشتاقانه منتظر فصل دوم ام...
واقعا این سریال رو دوست داشتم.
هم زمان با این دو تا چیز دیگه رو شروع کردم که از هر کدوم خوشم اومد اونو ادامه بدم و این آخرین گزینه ام بود یعنی افکر میکردم Altered carbon یا death parade جذبم کنه ولی اولی رو فعلا و دولی رو کلا ول کردم و اینو سفت چسبیدم تا آخر دیدم!
اد کمپر جذابترین شخصیت بود برام، و دِبی برعکسش. بازیگرای دیگه رو عموما دوست داشتم. Jerry brudos هم خوب بود و اسپکم بد نبود. Anna Torv هم مثل بازیش تو فرینج حس میکنم صاف بدون احساسه، اینم سبک اونه شاید؟!
خود هولدن هم اویل همین احساس مقوای بودن رو داشتم نسبت بهش ولی کم کم شاید با درگیر شدن و سخت تر شدم ماجرا براش کهم از هر طرف یه مشکلی به سرش ریخت، و عکس العملش به اون مشکلات و تغییرش، باور پذیر تر کردش، به خصوص قسمت آخر که گفتم داره به یه قاتل زنجیره ای تبدیل میشه! اینقدر عوض شد حس کردم!
در کل واقعا خوب بود و لذت بردم
خیلی خوب بود، خیلی واقعگرایانه به قضیه نگاه کرده بودن. شخصیت پردازشم راضی کننده بود،
اد هم که دیگه ، فقط میتونم بگم فوق العاده بود شخصیتش، بازیگرش، صداش، دیالوگاش و.....