میریام میج میزل (راشل بروسناهان) یک زن خانهدار یهودی است که در سال 1958 در شهر نیویورک زندگی می کند. شوهرش "جوئل" یک تاجر است که به عنوان یک کمدین در کافه "گسلایت" میدرخشد. میج در این راه جوئل را حمایت میکند و بازخوردی در مورد عملکردش ارائه می دهد، اما زمانی که میفهمد که جوئل یکی از بهترین عادات و جوکهای خود را از "باب نیوهارت" دزدیده است، از خیال باطل بیدار میشود.
در یک شب، جوئل پس از عملکرد بسیار ناهنجار و ضعیف خود در مقابل میج اعتراف میکند که با شخص دیگری رابطه داشته است و میج را ترک میکند. میج به پیش خانوادهاش میرود تا او را پشتیبانی کنند اما در ابتدا با انتقاد شدید آنها به واسطه تصمیم نامناسب بهخاطر ازدواج با جوئل روبرو میشود.
میج پس از مست کردن، برای اجرای استندآپ کمدی خود به کافه گسلایت بازمیگردد و بدون احتیاط روی استیج میرود. فیالبداهه در مورد مشکلات خود حرف میزد و مخاطبان را وادار به خنده میکند. بعد از اینکه میج هنگام اجرا برای نشان دادن جذابیتهایش یک کار خارج از نزاکت انجام میدهد، پلیس او را بهخاطر نداشتن مجوز کاباره! دستگیر میکند. در خودروی پلیس یک کمدین دیگر به نام "لنی بروس" (لوک کربی) حضور دارد که او نیز دستگیر شده است. میج که لنی را دیده بود، صبح روز بعد به زندان بازمیگردد تا او را آزاد کند و از او بپرسد که آیا عاشق حرفه خود (کمدین) است؟ لنی بروس به او هشدار میدهد که تجارت کمدی وحشتناک است! اما میج هشدار او را به عنوان تشویق در نظر میگیرد و با بهترین دوستش "سوزی" (الکس بورستین) که یک کارمند انجمن کمدی هست، یک تیم تشکیل میدهد تا عملکرد او را در استندآپ بهبود بخشد.
سریال
The Marvelous Mrs. Maisel با امتیاز
%96 از جمع 68 رأی در سایت راتن تومیتوز، امتیاز
80 در سایت متاکریتیک از جمع 27 منتقد و مثبت بودن اکثر نقدها بازخورد خوبی بین منتقدان داشته است. در IMDB نیز امتیاز عالی
8.9 را از جمع 11,945 تماشاگر کسب کرده و افتتاحیه بسیار مناسبی داشته است.
این سریال موفقیتهای چشمگیری داشته است از جمله:
برنده بخش
بهترین سریال تلویزیونی کمدی یا موزیکال در مراسم
گلدن گلوب 2018
برنده بخش
بهترین بازیگر زن (راشل بروسناهان) در سریالهای تلویزیونی کمدی یا موزیکال در مراسم
گلدن گلوب 2018
برنده بخش
بهترین بازیگر زن (راشل بروسناهان) در سریال کمدی در مراسم
جوایز انتخاب منتقدین 2018
برنده بخش
بهترین سریال کمدی در مراسم
جوایز انتخاب منتقدین 2018
و برنده و نامزد بسیاری از بخشها (از جمله بهترین طراحی لباس، بهترین بازیگر نقش مکمل زن (الکس بورستین)، بهترین کارگردانی، بهترین تهیهکنندگی و ...) در مراسمهای دیگر.
نگاهی بر عملکرد فصل اول و معرفی کاراکترها |
سریال "خانم میزل شگفتانگیز" با محوریت استندآپ کمدی ساخته شده است و الهامگرفته از کمدینهای برجسته قدیم، تشویقکننده به دنبال کردن کمدینهای زن و نشاندهندهی استعدادهای نهفته در آنها میباشد. در این سریال کاراکتر میریام میج میزل کلیدیترین نقش را برعهده دارد.
"میریام میج میزل" یک زن یهودی خانهدار است که در خود استعداد تبدیل شدن به یک کمدین (استند آپ کمدی) را کشف میکند. او خود را در ابتدا کمدینی با نام "آماندا گلیسن" معرفی میکند. از نظر شخصیتی آرام و قرار ندارد و عادت به تند حرف زدن دارد اما بسیار گرم و جذاب صحبت میکند. میج بسیار باهوش است و در فیالبداههگویی استاد است. صمیمیترین دوست او سوزی هست (یکی از کارکنان کافه گسلایت که بهترین سانسهای اجرای استندآپ کمدی را به میج میدهد) و از نظرات و حمایتهای او برای پیشرفت خود در زمینهی استندآپ کمدی بهره میگیرد. میج اعتماد به نفس بالایی دارد و در هر جمعی شرکت میکند محفل را در دست میگیرد و آنها را میخنداند. اینگونه استندآپ کمدی را به درون زندگی واقعیاش وارد میکند و هیچگاه عشق اول خود (استندآپ کمدی!) را رها نمیکند.
هر کمدینی یک تکنیک منحصر به فرد دارد و میج نیز از این قاعده مستثنا نیست.
او زندگی شخصی و مشکلات خانوادگیاش را وارد دنیای استندآپ کمدی میکند و مردم را با بدبختیهای واقعی میخنداند! بسیاری از کمدینها از نامهای ساختگی استفاده میکنند و با نامهای ساختگی مشهور میشوند. اصولأ حرفهی استندآپ کمدی با
وقایع ساختگی و تخیل گره خورده است. اما میج در نقطه مقابل این قضیه قرار میگیرد. سرقت ادبی شوهرش جوئل برای او قابل پذیرش نیست و داستان نیز به سمتی کشیده میشود که او زندگی واقعی و مشکلات زناشویی خودش را روی استیج مطرح کند و نام ساختگی خود ("آماندا گلیسن") را کنار بگذارد و با نام واقعی خودش (خانم "میریام میزل" شگفتانگیز!) شهرت پیدا کند. شاید بتوان گفت او تنها وقتی خود واقعیش است که در حال اجرای استندآپ باشد و صد البته خود واقعی او بسیار بیشرم و بینزاکت است! به کار بردن شوخیهای جنسی و کلمات رکیک در استندآپهای او غوغا میکند و بسیار پیش آمده است که او چوب زبانش را خورده باشد. صد البته شوهر بیچارهی او (جوئل) نیز از نیش زبان او در استندآپ کمدیهایش در امان نیست و این حرفه (استندآپ کمدی) زندگی آنها را به نابودی کشیده است! تمام اختلافات و جدایی آنها بخاطر همین عشق آنها به استندآپ کمدیست و میج باید بین عشق اولش (استندآپ کمدی) و عشق دومش (شوهرش "جوئل") یکی را انتخاب کند!
کاراکتر "میج" به قدری عالی جا افتاده است که هیچ منتقدی پیدا نمیشود که در مورد این سریال سخنی به زبان آورده باشد و "راشل بروسناهان" را بهخاطر ایفای بسیار عالی نقش "میج" تحسین نکرده باشد و حقیقتأ به حق برندهی جایزه گلدن گلوب شده است. این در حالیست که تقریبأ هیچ کاراکتر ضعیفی در این سریال به چشم نمیخورد و کارگردان به خوبی توانسته است از بازیگران نقش بگیرد. به هر بازیگری که برمیخوریم شیفته آن کاراکتر میشویم! واقعأ کاراکترهای "سوزی" و "جوئل" هیچ دست کمی از "میج" ندارند و نقش آنها هم بسیار خوب جا افتاده است. حتی پدر و مادر میج به خصوص پدرش "ایب" نیز کاراکترهای جذابی هستند. در این سریال نقش والدین میج پررنگتر از نقش والدین جوئل هست و از طرفی درگیریهای لفظی، اختلاف سلایق و عقاید والدین میج و جوئل بسیار جذاب است. آنها نه تنها مشکلات فرزندانشان را حل نمیکنند و بین آنها واسطه نمیشوند بلکه بر این اختلافات دامن میزنند و زندگی این زوج هر چه بیشتر به سمت نابودی کشیده میشود. پدر میج (ایب) مدرس ریاضیات در دانشگاه است. او ریاضیات را با مثالهای زندگی واقعی و به صورت بسیار مفهومی درس میدهد! یعنی زندگی را در حرفه خود (تدریس) وارد کرده است و همچنین این حرفه نیز بر روی زندگیاش تأثیر مشابهی گذاشته است. درست مثل دخترش "میج" که در استندآپهای خود از اتفاقات روزمره، دعواها و اختلافات در زندگی خود و دیگران بهره میبرد. مادر او ("رز") نیز شخصیتی خرافاتی، استرسی و در عین حال دلسوز است.
میرسیم به بدبختترین کاراکتر سریال یعنی "جوئل" که شوهر میج هست و تنها به خاطر یک شکست در یکی از اجراهای استندآپ کمدیاش از زندگی مأیوس میشود و زندگی خود و همسرش میج را به نابودی میکشد. چه چیز باعث از هم پاشیدن زندگی آنها شد؟ حرفهی آنها یعنی استندآپ کمدی! به همین خاطر است که کاراکتر "لنی بروس" در جایی از سریال به "میج" هشدار میدهد که استندآپ کمدی یک شغل وحشتناک است که نباید وجود داشته باشد. شبیه یک غده سرطانی! (جالب است بدانید که لنی بروس یکی از کمدینهای معروف تاریخ هست که در این سریال به او نیز ادای دینی صورت گرفته است) این درحالیست که میج از او در مورد عشقش به استندآپ کمدی سوال میکند! میج عاشق استندآپ کمدیست و برای او شوهرش عشق دومش محسوب میشود!! و حاضر است بهخاطر عشق اولش حتی عشق دومش را تخریب کند و دور بیاندازد. جوئل نمیتواند شیوه اجرای میج را بپذیرد و وارد کردن داستانهای اختلافات واقعی زندگیشان در قالب استندآپ کمدی برای او قابل هضم نیست. هر دو نمیتوانند روش و تکنیک دیگری را قبول کنند و شیوه خود را درست میدانند یعنی منشأ اول و اصلی اختلافات آنها، اختلاف آنها در شیوه اجرای استندآپ کمدی است. حال این اختلاف تا حدی بالا میگیرد که زندگی واقعیشان را تحت تأثیر قرار میدهد، جوئل نمیتواند شکست را تحمل کند و با دختر دیگری به نام "پنی" که منشی او بوده است رابطهای ساختگی برقرار میکند تا حال میج را بگیرد! (اینگونه عقده شکستی که خورده است را خالی میکند و در مقابل میج هم وقتی جوئل میخواهد به زندگیشان برگردد، مقابله به مثل میکند و عذر او را نمیپذیرد) و داستان به سمتی کشیده میشود که میخواهند از یکدیگر جدا شوند. حتی وقتی که به صورت مستقل از هم زندگی میکنند، جوئل بارها در موقعیت مشابهی قرار میگرد تا درد و دلش را به میج بگوید اما نمیتواند آنچه در درونش است را فریاد بزند و شخصیتی به شدت درون ریز است. مخاطب به راحتی میتواند با کاراکتر "جوئل" و مشکلاتش همذاتپنداری کند.
"سوزی" رفیق فابریک میج است که او را برای استندآپهایش آماده میکند و مدیریت اجراهای او را بر عهده میگیرد. از آنجایی که خود از کارکنان کافه "گسلایت" است، بهترین سانسها (زمانهای اجرا) را به او اختصاص میدهد. سوزی شخصیتی بسیار گرم، پرحرف، کثیف، بینظم و در عین حال بیادب است. از طرف دیگر بسیار با معرفت و باحال است و روحیه شوخ طبعی دارد. او هر کاری از دستش برمیآید برای میج انجام میدهد تا موفقیت او را ببیند و ایرادات اجراهایش را به او میگوید تا دوباره با شکست روبرو نشود. سوزی هیچگاه نمیتواند به میج دروغ بگوید و اعتماد به نفس بیخودی به او بدهد و هرگاه میج بد اجرا کرده باشد به او راحت میگوید که گند زده است! این کاراکتر یکی از جذابترین کاراکترهای این سریال است، تا حدی که نامزد بازیگر نقش مکمل زن در گلدن گلوب نیز شده بود و به خوبی توانسته است جنبه کمدی سریال را یک پله بالاتر ببرد.
این سریال کاراکترهای فرعی متعددی نیز دارد که پرداختن به همهی آنها در این مجال نمیگنجد. اما فارغ از شخصیتپردازیهای بسیار خوب این سریال متأسفانه در نوشتن متن بسیاری از استندآپها سهلانگاری صورت گرفته است. به عبارت دیگر متن استندآپها زیاد خندهدار نبود. بیشتر متنها برای به نقد کشیدن جامعه و نشان دادن یک کمدی سیاه نوشته شده بودند و اندک لحظات خندهدار متنها نیز مربوط به جکها و شوخیهای جنسی میشد. از طرف دیگر گاهی دیالوگها گنگ و یا حوصله سر بر میشد و سریال افت و خیزهایی داشت. عقاید یهودیت در سریال موج میزند و شاهد دیالوگها و نمادهایی در این زمینه نیز هستیم. اما
فیلمبرداری بیقرار و بینظیر و فضای شگفتانگیز سریال این کاستیها را جبران کرده است و لحظات مفرح بسیاری در سریال وجود دارد به خصوص سریال در قسمتهای دوم، هفتم و هشتم در اوج خود قرار دارد (گرچه این سریال هیچ قسمت ضعیفی ندارد و تقریبأ هر 8 قسمت جذاب هستند).
طراحی صحنه سریال نیز فوقالعاده است و
فضای سریال به شدت عالی ترسیم شده است و زیباییهای خیابانها و مکانهای مختلف نیویورک را به تصویر کشیده است.
موسیقی متن این سریال نیز بسیار خوب است و با فضای سریال هماهنگی دارد. این سریال در زمینه
طراحی لباس درجه یک است و در این زمینه هیچ رقیبی نه در بین فیلمها و نه در بین سریالهای سال 2017 ندارد!
بسیاری از کمدینها هر دفعه در یک پوسته و با یک نام متفاوت خودشان را نشان میدهند و حرفهایی در استندآپ کمدیهایشان زده میشود که مخاطب فکر میکند واقعی هستند. این سریال دقیقأ همین موضوع را به نقد میکشد. موضوع استندآپها ترکیبی از زندگی واقعی و داستانهای ساختگی شده است و همین به پیچیدگی موضوع میافزاید و معلوم نمیشود که کدام حرف واقعیست و کدام ساختگی و شاید فکر کنید اهمیتی ندارد اما زندگی زوج این سریال (میج و جوئل) بهخاطر همین موضوع به نابودی کشیده شد.
"میریام میج میزل" یا "آماندا گلیسن"؟ مسئله این است. ماجرا به سمتی کشیده میشود که میج با یک کمدین معروف که شخصیت واقعیاش کاملأ با کارکتری که در استندآپهایش خلق کرده است متفاوت است، ملاقات میکند و احساس میکند مشکل خودش این بوده است که هیچوقت در استندآپ کمدیهایش یک "کاراکتر" جذاب خلق نکرده است و کاراکتر "آماندا گلیسن" نتوانسته است در دل مردم راه یابد. اما او درمییابد که عامل موفقیت او میتواند همین باشد! او در استندآهایش همیشه خود بینزاکتش هست! همیشه وقایع زندگی خودش را میگوید و در آخر سریال هم نام ساختگی خودش (آماندا گلیسن) را کنار میزند و خودش را خانم "میزل" معرفی میکند و به اسم واقعی خودش برمیگردد!
این سریال سکانسهای ماندگار زیادی دارد، فصل اول آن پایان بسیار مناسبی داشته و بدون شک یکی از بهترین سریالهای کمدی چند سال اخیر است.
تماشای این سریال که پخش آن برای فصل دوم نیز تمدید شده است، به شدت پیشنهاد میشود.