I had a marvelous time ruining everything
پاسخ : Ted Lasso : بحث و تبادل نظر پیرامون فصل دوم
اسپویل فصل ۲
از مشکلاتی که با سریال دارم مشکلیه که تمام فیلم/سریالهای فوتبالی دارن، که انگار کسانی که میسازنش هیچی از فوتبال نمیدونن و بخشهایی که مربوط به خود بازیه خیلی بد هستن. حالا این سریال در این زمینه از خوبها بهحساب میاد. البته این موضوعات یه جورایی دسر حساب میشن و غذای اصلی نیستن؛ بهواقع یه سریال رو بد نمیکنن، رعایت این چیزها فقط سریال رو بهتر میکنن، اما وقتی میبینی نمیتونن صحنه رو با یه شوت خوب فیلمبرداری کنن که گلر مجبور نشه وسط دروازه جاخالی بده تا توپ بره تو گل (یا ۱۰۰ تا مثال دیگه)، یکم تو ذوق میزنه. نمیخوام در سطح لیگ برتر بازی کنن، فقط سادهترین چیزها و قوانین رو بدونن
نمیدونم مشکل منه یا واقعاً گریم یه سری کاراکتر خیلی مصنوعیه (!). ربکا، روی کنت، کیلی و... اصلاً شبیه آدمهای واقعی نیستن :[. شاید هم مشکل کلی بریتانیاییها باشه... them fkn Brits
بزرگترین مشکلم با سریال شخصیت «دنی روهاس» هست. این شخصیت بهقدری کلیشهای هست که توهینآمیزه. نمیفهمم چطور همچین چیزی به ذهنشون رسید. یعنی اگه بخوام توصیفش کنم میشه Cliche, the Character. اومدن کلیشههای مکزیکیها رو با رفتار عقبافتادهطور جمع کردن و شده این شخصیت بیچاره... هی «فوتبال ایز لایف». «فوتبال ایز لایف» و مرگ. یه کاری بکن. یه خط داستانی برای بدبخت بنویسین. یک فصل، ۱۲ قسمت و تنها چیزی که داره کشتن اتفاقی یه سگ با ضربهی پنالتی تو صحنهی ابتدایی، و آخر فصل زدن گل صعود با یه پنالتیه. باز با تکرار مانترای مزخرفش... غیر این فقط اونجا حضور داره. حتی اون هلندی (اینکه هلندی خطابش میکنم نشون میده شخصیتش در چه حد بود) -که خودشون هم دائم با هلندی بودنش شوخی میکنن- هم ازش بهتره... خیلی بهتره. دنی واقعاً بده. خیلی...
از قسمت اختصاصی مربی بیِرد هم خوشم نیومد. اوایل قسمت که دیدم انگار قراره یه قسمت خاص و experimental انجام بدن خوشحال شدم. اما فکر نمیکنم جواب داده باشه. زیادی با لحن سریال ناسازگار بود. به شخصیت و داستان نمیخورد که به همچین سمتی برن
از ایرادها بگذریم، سریال رو واقعاً دوست داشتم. غیرقابل پیشبینی بودنش رو دوست دارم. شخصیتها به چیزی که هستن وفادارن و اینجوری نیست که یهو تغییر غیرعادی کنن. دلیل اینکه تصمیم گرفتم کامنت بذارم هم یکی از همین موارد بود. اینکه آخر قسمت ۱۱، ترنت کریم، از ایندپندنت به تد پیام میده و اون رو از مقالهی فردای تو روزنامهش باخبر میکنه. اینجا تو سریالهای دیگه وضعیتی پیش میاد که شخصیتها نمیدونن چه کسی تد رو لو داده (بیننده مشخصاً میدونه). و شخصیتها اینجوری میشن: «همممم. یعنی کی بوده؟!؟» و باید بمونیم تا صحنهی reveal رو ببینیم. اما اینجا نه. بعد از چند ثانیه خیلی راحت میگه کار کی بوده. و دلیل خوب بودنش اینه که انجام همچین کاری از ترنت کریم کامل قابل باوره... اما این تنها دلیلی که این سکانس رو دوست دارم نیست، اینه که جناب «کریم» بدون توجه به انداختن همچین بمبی رو سر تد، -بهخاطر جنبهی روزنامهنگار شخصیتش- خیلی راحت ازش میپرسه «در اینباره نظری ندارین؟» و این، چیزی بود که تو کل فصل از همه بیشتر دوستش داشتم
قسمت کریسمس خیلی خوب بود. از قسمت رنگینکمون هم که بهاندازهی کافی تعریف کردین. واقعاً قشنگ بود. دوست داشتم که از اول مشخص کردن شخصیت میلیاردر اهل غنا آدم مزخرف و حتی نژادپرستیه، که رفتار آخرش منطقی باشه. تد و روی و ربکا که همه خوبن. اما برای من هیگینز از شخصیتهای آندرریتد سریاله. بخشهای روانشناس رو هم دوست داشتم و تدوین داستانهای نوجوانی تد و ربکا عالی بود