God is a Concept, By Which We Measure our Pain
اینم از قسمت چهارم .
این قسمت با درگیری هایی که توش داشت هیجان انگیز تر از قبلی ها بود پس همین اول بگم که بش ۹ میدم .
این "جوس" هم انگار از قسمت قبل و اون قضیه ی "بچه ی نسبتا عقب افتاده..." درس نگرفته هنوز . ورداشته به سگه کرک داده ....
هالف سک هم که ضد حال بدی خورد از کلی . هر چند حقش بود .
کار جکس هم جالب بود . وقتی دید کلی میخواد نوادایی ها رو بیخیال شه و با مایانز تنهاشون بزاره دست بکار شد و سریع مایانز رو کشوند به پایگاهشون . بازم جلو کلی شاخ بازی در اورد . تا ببینیم کلی چیکار میکنه بعدا .
جالب عکس العمل مامور فدراله بود . بعد از درگیری سانز و مایانز کف کرده بود . مونده بود اینجا دیگه چه جهنمیه اومده .
راستی من تازه فهمیدم این مامور فدراله همونیه که به تارا زنگ زد تو اپیزود قبل . قضایا پیچ در پیچ شد ....
جریان اون عکس آخر اپیزود چی بود دیگه ؟ . کار جما بود یعنی یا مامور فدراله ؟ اخه ماموره چه قصدی از فرستادن عکس داشت مثلا ؟ بی چی میرسید ؟.