I dont care how long I gonna live. whether it's in a week or twenty years, there's horrible pain and sadness ahead
-=omid=-,ahmady45,ali_74,ashley_1986,bayani,CapKiLL3r,coolsmoker,D O R D I,del@,Dexter_171,eli99,Elli47,hosseinf722,javatializadeh,Julie,KING STANNIS,kingnessi,M.Amir,MaMaLoM,mohsenshinobi,opeth1h,pejmanmm,peyman_eun,S@eeD-Mj,saeed988,sajad44,Samankaka,sarkhail,sh2012,shifter,SinaRC,VIVA THE ROCK,white_beard,wlh,Zaxmx,عبدالله
توی پستم هم گفتم.. تقریبن کل سریال رو به فاصله زمانی 10 روزه دیدم و این حرف شما مبنی بر افزایش شعور فیلم دیدن حداقل راجب من صدق نمیکنه ( گرچه بخاطر قرنطینه توی همین 10 روز نزدیک 15 تا فیلم و 20-30 قسمت سریال دیدم ولی نسبت بگیری به 1000 تا فیلمی که دیدم و 150 تا سریال اصن چیزی حساب نمیشه)
این حرف درست که وقتی فیلم یا سریال اکشن باشه داستان و شخصیت پردازی عمیق و فلسفی در آخرین مرحله توجه میتونه قرار بگیره ولی نباید نادیده گرفته بشه. این رو قبول دارم که توی اکشن شخصیت پردازی میتونه با همون زد و خورد ها صورت بگیره ولی یه شرط مهم داره و اونم اجرای درست اکشن و تعلیق هست.
یه اشاره ریز به وست ورلد که مشکل مشابه رو داره. اونجا اکشن تقریبن اصلن برخلاف این سریال خوب در نمیاد و نویسنده ها زور میزنن تا داستان رو جوری پیش ببرن که چنتا سکانس باحال اکشن داشته باششیم .
توی این سریال توی همه فصل ها به لحاظ ظاهری همه قوانین اکشن رعایت شده اما چیزی که توی فصل چهارم توی ذوق میزنه هدف اینه که عدم وجود منظق میخاد با اکشن پوشش داده بشه. هدف مشخص یا وجود نداره یا هدف و داستان اشتباه روایت میشه تا اکشن ایجاد بشه. این کشش ها و اکشن ها باید طبیعی ایجاد بشه نه فقط بخاطر اینکه نویسنده این طور میخاسته... مثال هم زیاد میشه روش زد.
نمونه ای که خیلی عالی تونسته این کارو انجام بده ماموریت غیر ممکن فال اوت هست. و حتی جان ویک که کشتن یه سگ باعث این همه خونریزی و کشتار میشه
روند سقوط سریال و تهی شدنش از ذرون و به تبع اون بزرگ نمایی از بیرون از فصل سه شروع شد و سریال از فصل سه شروع کرد به قبر کندن واسه خودش و با پایان فصل چار خودشو زنده به گور کرد !
[مانی هیست عملا چیزی برای نمایش نداره
صرفا داره درجا میزنه سر جای خودش
حقه هاش قدیمی و تکراری شده
دستش رو شده
به نقظه ای رسیده که خودش هم میدونه اون دلربایی سابق رو نداره به زور و به اجبار میخواد هیجان کاذب خودشو تو حلق مخاطب فرو کنه!
بعضی ساکانس ها از شدت سانتی مانتالیسم مصنوعی و جو دادن بیخودی چنان چهره مضحکی گرفته که به سختی قابل تحمله
تمام عناصری که مانی هیست توی دو فصل اول برای اثبات خودش به کارگرفته بود همگی این فصل علیه سریال شدن
مانی هیست تمومه و فک نکنم دیگه بتونه به دو فصل اول برگرده
خواستم پست کینگی رو تو صفحه دوم کوت کنم اما دیدم پست طولانی میشه
امروز ایپزود ششم از این فصل رو دیدم و دو تا ایپزود هم مونده تا این فصل تموم بشه. پست علی رو خوندم و واسم جالب بود. گفتم یه نظری هم من بدم.
برعکس خیلی دیگه از دوستان اصلا نمیخوام این فصل رو با فصل های قبل مقایسه کنم، چون از سه فصل اول هم آنچنان خوشم نیومده بود. از نظر داستانی شما می تونی یه جهانی خلق کنی که توش حتی قانون علت و معلولی خودت رو داشته باشی و هر کاری دلت خواست انجام بدی. اما حتی در این زمینه هم تو باید به قوانین و چارچوب دنیای خودت وفادار بمونی و اگه این خط قرمزها رو رد کنی صرف نظر از افراط یا تفریط پوئن منفی محسوب میشه. تو دنیای اونجرز هر شخصیت توانایی هایی داره که کسی نمیتونه بهشون گیر بده، اما اگه یکی از همین شخصیت ها بیاد تو دنیای جیمز باند و از این کارها بکنه مطمئنه دیگه اون فیلم میشه آشغال.
این که ژانر اکشن اصلا بدون تخیل نمیتونه رسالت خودش رو به انجام برسونه، کاملا درسته، اما خب فکر می کنم حتی از این نظر هم یه سری قواعد نانوشته ای بین فیلم سازها وجود داره. این که تو یه صحنه ای به سمت شخصیت اول داستان 200 تا گلوله شلیک میشه و اتفاقی نمیفته ولی از قضا همین شخصیت با هفت تا تیر هفت نفر رو میکشه یه چیز تخیلیه، اما خب یه مسئله تقریبا جا افتاده ست و دیگه کسی زیر سوالش نمیبره.
این دو تا بند رو نوشتم که بگم همونطور که علی به درستی میگه، من سریال رو تو فضای خودش می بینم. تقریبا کوچیک و بزرگ صحنه جراحی نایروبی رو نتونستن هضم کنن. چند تا دزد با کمترین اطلاع در این زمینه، میبرن و میدوزن و حتی یه 50 گرم از شش رو هم درمیارن و میگن این اضافه ست. واقعا اینجای سریال رو باید کجای دلمون بذاریم؟ تو قسمت ششم نایروبی بالاخره به اتفاقی که باید همون اواخر فصل سوم میفتاد دچار میشه و نمی دونم چرا اما فکر می کنم نویسنده یه جورایی خواسته با این کار اشتباه جبران ناپذیرش رو در خصوص عمل نایروبی جبران کنه. وگرنه که خیلی راحت میشد اون مامور بانک رو از پا درآورد. به اون دختره که اسلحه داده بودن و مامور هم نمیدونست اونم از ایناست، همون میومد و از پشت کارش رو تموم میکرد. یا اصلا چندین نفر تو قسمت ذوب طلاها مشغول به کار بودن، واقعا نمیشد از یکیشون استفاده کرد؟
من این سریال رو شروع کردم و تا پایانش هم نگاه میکنم، اما به عنوان یه سریال درجه دو؛ یه بار دیگه هم گفتم، شاید اگه نبود این همه بزرگنمایی در مورد این سریال و به به و چه چه های بیننده ها، میشد با سخت گیری کمتری این سریال رو دید و ازش تا حدودی لذت برد.