به طرز دیوانه کننده ای کمدی رو در خودش خفه میکنه، به معنای واقعی کلمه جوکها رو میکشه ، جوری که خنده، از زمان تشکیل اراده توی مغز تا زمان ابراز توسط ارکان صورت یه جایی همون وسطا گُم میشه...
نمیدونم واقعا این چیه که دارم می بینم ولی مگه میشه لحن رو تکه تکه کنی و انتظار نتیجه داشته باشی؟ واقعا سخته دربارش نظر داد ولی اینو میشه گفت که خیلی ها نمی پسندند...
اتمسفر ناراحت کننده و بسیار غمگینه، مگه معلم بودن هم اینقدر سخته؟؟؟؟
قسمت اول و دوم
کلا این داستان "معلمِ افسرده" توی فیلم و سریال خوب از کار در نمیاد.
این ایده توی فیلم جانی دپ (پروفسور) جواب نداد، توی اون فیلم آدرین برودی جواب نداد، اینجا هم خوب از کار در نیومده.
گوردن لویت با همین فیلمنامه و کاراکتر ضعیف تلاش خودشو کرده ولی کلا سریال بد ریتمه و خسته کننده س.
قسمت هشتم
برخورد با قضیه پاندمی و تنهایی و افسردگیِ عجیبی که با خودش آورده رو به خوبی نشون داد تو این قسمت.
کماکان سریال همون مشکلاتی که از قسمت اول داشت رو داره و به نظر هم نمیرسه که قصد بهتر شدن داشته باشه.
نمیدونم چرا ولی هنوز دارم به دیدنش ادامه میدم اما دیدنش رو به کسی توصیه نمیکنم.
پایان
بهترین قسمت سریال بود. خیلی خوب نوشته شده بود و بخصوص اون سکانس پایانی واقعا حرکتِ خیلی خوب و جذابی بود.
دیالوگ نویسی این قسمت رو خیلی دوست داشتم.
از همون اولم معلوم بود که سریال پتانسیل بالایی واسه کنسل شدن داره و همین اتفاق هم افتاد ولی با دیدن این قسمت آخر میشه گفت حیف شد و شاید میتونست ادامه پیدا کنه؛ شاید با یه مقداری تغییرات میتونست واقعا سریالی خوبی بشه بخصوص اینکه احساس میکنم تازه توی این دو سه قسمت آخر موتورش روشن شده بود و داشت بهتر و بهتر میشد.
در هر حال تجربه خاصی بود.