God is a Concept, By Which We Measure our Pain
دوستان اینقدی هم که شما میگین بد نبود
نظر آقا گرگه رو قبول ندارم که میگه شناوری تو زمان ایده ی بدی بوده
به نظر من جالب بود که داستانو از زوایای مختلف نشون میداد
ولی قبول دارم یکمی لوس شده ماجرا !
برای آنان که پرواز را نمیفهمند هر چه بیشتر اوج بگیری کوچکتر میشوی
اولندش که با من مخالفت میکنی ها !؟!
بعدش هم ایده بدی نبود ولی چون پرداخت مناسبی نداشت به نظر نخ نما میومد
چون اون داستان فوق العاده ای که میتونست از سه زاویه روایت بشه وجود نداشت و باعث شده بود که این سه زاویه هم به درد نخور باشن
به نظر گرگانه من اگر همین کار رو تو خونه تد و با حضور تد و رابین و بارنی و زوج خوشبخت و شاید دوس پسر رابین میکردن بهتر نتیجه میداد !
این فلش بک نشون دادن تو این سریال انقدر استفاده شد که دیگه کاملا بی مزه شده البته نمیشه با یکی دو قسمت بد درمورد کل فصل قضاوت کرد. همه سریالها حداقل 5 اپیزود بد تو هر فصل دارن این قسمت رو باید به حساب همون اپیزودهایی گذاشت که هیچ وقت دوباره نمیبینیم و چیزی هم ازش یادمون نمیمونه!!
داستان بارنی رو بیشتر کنن بهتره!
من امتیاز 4 دادم
حیف این همه بازیگر که سر این قسمت بازی کردند!
این ایده نشون دادن یک زمان توی چند قسمت مختلف هم توی این سریال نخ نما شده.بسه دیگه داره لوس میشه.اما خب تیکه های بارنی باحاله و هنوز ارزش 7 رو داره.
چیزی که برام جالبه اینه که انتقاد که خیر بلکه تخریب این مجموعه از طرف برخی از دوستان هستش این قسمت درست معرکه نبود اما دیگه در اون حد هم نبود که دوستان مثل فراستی بهش نمره میدن من 10 دادم تا بی مهری دوستان جبران شه و تا حدی بالانس شه
God is a Concept, By Which We Measure our Pain
این سریال از اول به خاطر این معروف شد که از chronological order خوبی برخوردار بود و شاید یکی از بهترین تجربه ها تو این مورد باشه. راس میگین، این قسمتش خیلی لوس بود. ولی به قول یکی از منتقدای فیلم Ghost Protocol آدم باید قبل از دیدن این چیزا مغزشو یجای دیگه جا بذاره. یعنی همونطور که موقع دیدن ماموریت غیر ممکن آدم فقط از اکشنش لذت میبره، موقع دیدن بیشتر قسمتای این سریالم باید از لوس بازیاش لذت ببری. من که موقع دیدن مغزمو تو یه اتاق دیگه میذارم. ولی در کل این سریال رو دنبال کردم و پسندمه