I dont care how long I gonna live. whether it's in a week or twenty years, there's horrible pain and sadness ahead
abbas stannis,Alex Vause,amin_orang,aramis2800,ARCTIC,arso,ashley_1986,bayani,CapKiLL3r,D O R D I,Daniel Desario,don draper,eni,erfani,hosseinf722,ShInOdA,KING STANNIS,kingnessi,l-lamidreza,leon kennedy,M.Amir,Mia_3D,opeth1h,pejmanmm,peyman_eun,raha_91,Ray Deadman,Raylan Givens,S@eeD-Mj,Sahid,sarkhail,sh2012,SKYPERSiA,Slender man,vahid-fcb,wlh,عبدالله
فصل پنجم - قسمت اول
Magic Man - مرد جادویی
پایان فصل چهارم مصادف بود با تغییر شخصیت کامل جیمی مک گیل و سکانس پایانی فصل چهار علناً به کیم میگه من ساول گودمنم و فصل تموم میشه
شروع فصل جدید هم مصادف با رمز گشایی قسمت سیاه و سفید داستان یعنی جایی که جیمی مک گیل تبدیل به جین تاکویک شده و در باری خارج آلبوکرکی با سری کم مو مشغول به کاره
نقطه عطف این قسمت طولانی بودن داستان آینده (سیاه و سفید) نسبت به فصل های گذشته هست و همینطور حضور مرحوم رابرت فراستر توی یه دیالوگ نفس گیر با جیمی که میشه گفت پروندش تو سریال به اتمام می رسه
تقابل سالامانکا (لالو) و گوستاوو به اوج خودش رسیده و باید منتظر موند تا ضرباتی به هم بزنن/تمام سکانس های این سریال حساب شدست زمانی که ناچو به لالو از نارضایتی مشتری ها از آمفتامین میگه شاهد یه سکانس جذاب از حضور لالو در محله زاغه نشین مربوط به توزیع مواد سالامانکاها هستیم و باز هم آتش جنگ سالامانکا با گوستاوو سر تحویل جنس نامرغوب بالا میگیره تا اینکه مافیای توزیع سه نفره با عذر خواهی گوستاوو ولی با نگاهی غضب آلود مسئله رو موقتی رفع میکنن (آتش زیر خاکستر)
مایک دوست داشتنی هم توی چند تا سکانس دیدنی مشاهده شد و اوج این قسمت سکانس پایانی دادگاه انتخاب بین بد و بدتر
شروع خیلی خوب برای سریالی که شاهکار این روزای تلویزیونه
9/10
فصل پنجم _ قسمت دوم
50 درصد آف
شخصیت ساول گودمن یعنی وکیل دو دره بازی که با هر ترفندی دنبال پول در آوردنه تا به خواسته هاش (برای نمونه خونه مجللی که اول اپیزود با کیم میبینه) برسه داره کم کم تکمیل میشه
داستان موازی سالامانکا و گوستاوو هم با چاشنی مایک مثل همیشه فوق العاده جذاب دنبال میشه
سکانس تحویل مواد از لوله در عین سادگی خیلی جذاب بود مثل بقیه سکانس های این سریال
ساده..جذاب..پند آموز..کراس اور داستان ساول گودمن و سالامنکا چیزیه که تو قسمت بعد منتظرشیم..جذاااااب
9/10
کیم وکسلر واقعا از لحاظ روانی شخصیت ناپایداریه. رسما یه جور دیوونهاس شبیه خود جیمی. از یه طرف کاملا با موضع دروغگویی و ریاکاری جیمی مخالفه (حداقل در ظاهر و جلوی خود جیمی) ولی وقتی خودش وارد تنگنا میشه از همون رویکرد استفاده میکنه و موکلشو بهنوعی گول میزنه که دادگاه برگزار نشه.
همیشه هم تو یه جور دوراهیه و دائم در حال فکر کردنه. حتی وقتی جیمی ازش میخواد ۳ تا خیابون پایین تر برن (برای بازدید خونهی آرمانی و مجلل جیمی) باز هم کمی مکث میکنه. از جیمی ناراحته و انتظار عذرخواهی داره که چرا مغزش رو برای گول زدن موکلهاش شستشو میده ولی خودش هم کم و بیش از این کارها برای پیشبرد کارش استفاده میکنه. در کل بین وجدانش و جیمی همیشه تردید داره.
از اونجایی که همه میدونیم تک تک نماهای این سریال با فکر و هوشمندانه انتخاب شده خیلی دوست دارم یه حرکت غیرمنتظره از کیم علیه جیمی ببینم. از اون حرکتا که باعث میشه خود جیمی هم بریکینگ بد شه و از رو افسارگسیختگیش کیم رو نابود کنه D: چقدر این تقابل دو شخصیت جالبه که با اینکه هر دو توی یک خونه باهم زندگی میکنن ولی شبیه به یک کاپل و زوج به نظر نمیان و این بنظرم یکی از هنرهای ظریف این سریاله!
شخصیت برادرزادهی هکتور فوقالعاده دلنشینه و دوئل خوبی رو با گاس بوجود اورده. داستانهای فرعی سریال هم کماکان چاشنی بهجایی به سریال میدن. از هم پاشیدگی روان مایک بخاطر کشتن ورنر زیگلر و در ادامهش بهیاد اوردن کشته شدن پسر با سوالای مکرر نوهاش نشون میده چقدر این سریال فیلمنامهی بهجا و پختهای داره. یه دیالوگ از جیمی تو فصلای قبل هست که بنظرم شخصیت وینس گیلیگان و پیتر گولد رو بههنگام ساختن این سریال تو یه جملهی بی نقص نشون میده:
Perfection is the enemy of perfectly adequate. Jimmy McGill
قسمت اول و دوم
تماشای این سریال بالاترین لذته، حتی اگر هیچ اتفاق خاصی نیوفته ولی داستان به بهترین شکل و ظریفترین مدلش جلو میره.
همه انتظار داشتیم سال گودمن رو از همین قسمت اول ببینیم ولی اینطوری نیست. همونطوری که جیمی میگه "این تازه اولشه".
جیمی به عنوان کسی که کوچکترین برداشت و حسی نسبت به عدالت و قانون نداره، با این مفهوم به شکل اقتصادی برخورد میکنه و فقط به فکر سود کردنه. اما اون سال گودمن توی بریکینگ بد به جایی رسیده بود که دیگه حتی جون آدمها براش ارزشی نداشت.
از تاکیدش روی تخفیف پنجاه درصدی واسه جرایم غیر خشن گرفته تا اون سکانس بازدید خونه نشون میده هنوز اول راه تبدیل شدن جیمی به یه وکیل بد هستیم.
کیم لنگر اخلاقی این سریاله. به خاطر جیمی امکان داره لیز بخوره به سمت قسمت خاکستری اخلاق و قانون، ولی همیشه برمیگرده و در تمام طول سریال در حال کلنجار رفتن با این حس دوگانه س. بالاخره یه جایی جیمی یه کار غیرقابل بخشش میکنه و اونجاست که کیم باید مهمترین انتخاب زندگیش رو انجام بده.
به شدت منتظر ادامه این فصلم. (اگر کرونا بذاره)
قسمت سوم
اپیزود نسبتا آرومی بود ولی بسیار سرنوشت ساز در روند سریال..ترکیب ساول گودمن و سالامانکا برای کار روی پرونده دومینگو شروع ساول گودمنیه که توی برکینگ بد دیدیم همینطور ورود هنک و استیو به پرونده دومینگو کراس اور رو تکمیل کرد و باید منتظر تقاطع های جذابتر بین دو سریال باشیم
سکانس های لالو و ساول گودمن جذابیت رو تکمیل تر کرد و همینطور شخصیت با ثبات کیم وکسلر در مسا ورده چیزیه که ازش انتظار میرفت
به نظر میاد وینس گیلیگان توی این اپیزود استفاده زیادی از نماد ها برای شرح آینده ساول گودمن کرده
بستنی ای که از دست ساول میوفته تبدیل به تلی از فساد توسط موجوداتی میشه که ماهیتشون استفاده برای بقاست به نوعی روند فساد روح ساول رو دیدیم همینطور اون روح شرور رو پایان اپیزود در اشتراک با کیم در شکستن شیشه های آب جو و سیگار اشتراکی
9/10
قسمت سوم
یکی از مهمترین دیالوگهای چاک به جیمی توی فصلهای گذشته این بود که جیمی بدون اینکه بدونه و به عاقبت رفتارهاش فکر کنه یه کاری رو انجام میده که در نهایت به ضرر بقیه تموم میشه و بهشون ضربه میزنه.
حالا به فصل دوم بریکینگ بد فکر کنید. المان تکراری اون فصل یه عروسک سوخته در نزدیکی والتر بود. آخر فصل میفهمیم که یک حرکت خودخواهانه از والتر در نهایت منجر به اون فاجعه میشه. در واقع زنجیره ای از وقایع داریم که به نظر بی ربط میان ولی کم کم و با کامل شدن پازل میبینیم که همه به هم مربوطن و در واقع هر کدوم عواقب اعمال کاراکترهای داستانن.در واقع از دید چاک، جیمی یه عنصر نامطلوبه که مهم نیست چقدر تلاش میکنه، در نهایت کاری میکنه که بقیه آسیب ببینن.
حالا به قسمت دوم این فصل فکر کنید. توی پستم واسه این قسمت دو تا عکس گذاشتم، کارگردان زحمت زیادی کشیده و اول و آخر اپیزود دو سکانس مشابه گرفته، بنابراین حتما هدفی از اونها داره. این دوتا سکانس نماد همون زنجیره حوادثی هستن که گفتم. عروسک شکسته ای که دومینگو رو به کریزی ایت تبدیل میکنه و بستنی ای که در نهایت تبدیل به یه لکه کثیف میشه.
جیمی با تخفیف پنجاه درصدیش حرکتی رو شروع میکنه که در نهایت تبدیل میشه به یه دردسر بزگتر، اما نکته مهم اینه که شاید بشه گفت همین حرکت جیمی شروع ماجراییه که به فاجعه ای ختم میشه که تو بریکینگ بد دیدیم.(با حرفهای لالو به جیمی و قضیه خبرچینی کریزی ایت واسه هنک)
1.سکانس مذاکره جیمی و لالو رو ببینید و از نورپردازی درست و کارگردانی خوب لذت ببرید.
2.مایک هم این قسمت یه حرکت کلاسیک داشت.
3.کیم خواست از روش جیمی استفاده کنه و نتونست.
4.این فصل بریکینگ بدی ترین فصل سریاله.
پ ن: من نسخه ای رو میبینم که پیش نمایش قسمت بعدی رو نداره. این قسمت بچه ها لطف کردن ورود یه شخصیت مهم رو اسپویل کردن
اونجور که من شنیدم متاسفانه هنک و استیو گومز فقط تو دو اپیزود این فصل هستند.
یعنی این اپیزود و اپیزود بعد
واقعا وینس گلیکان نابغست.چقدر نماد ها و ارجاعات رو خوب نشون میده.فیلمبرداری و کارگردانی هم که حرفی واسه گفتن باقی نمیزاره.
توی این اوضاع اسفناک اینروزا فقط و فقط دیدن یه اپیزود این سریال میتونه حالمو خوب کنه
قسمت چهارم از خود برکینگ بد هم، برکینگ بدتر بود