1- سه شنبه ی سال 1995 بعد از تمرین بسکتبالم بود, که شروع به تماشای سریال ER کردم.تقریبا سیزن 2ش بود, که فهمیدم همچین سریالی هم هست.سیزن دوم, همه چیزش عالی بود و هیچ نکته ی منفی درش وجود نداشت.وقتیکه از تمرینم برمیگشتم و خسته بودم,.میرفتم دوش میگرفتم و روی کاناپه لم میدادم و تلویزیون رو روشن میکردم, تا ER ببینم.خیلی کم پیش میاد که من سر تمرین هام ,حواسم به چیز دیگه ایی باشه ,ولی همیشه زمانهای قبل از شروع سریال, حتی وسط تمرین هم صحنه های سریال تو ذهنم مجسم میشد.مینشستم تو خونه و شخصیت Dr. Benton رو, به همراه مادر و خواهرم میدیدیم, تا از کاراش سر دربیارم. اتفاقی که باز هم برام , خیلی نادر هستش(منظور مثل یک ادم تو خونه نشستن هست).....البته بعضی از این خاطرات برام به دلیل اینکه سالیان زیادی ازش گذشته, کمی مبهمه.اما, طبق معمول موقعیت های اورژانسی, تنش,خون,بیمارستان و ...از نقاط اصلی سریال بود,که فراموش نشدنین.به نظر من که به جای ER باید, اسم سریال doctors show باشه ... اوایل به خودم میگفتم دوست دارم فقط ببینم ,پایانش چی میشه.اما بعد از گذشت مدتی,سریال من رو در خودش اسیر کرد و در طول یک هفته خودمو میدیدم, که دارم سریع رانندگی میکنم تا بعد از تمرین بسکتبالم هر چه زودتر به سریال برسم.....پزشکان در ER هیچوقت نمیتونند ,به اندازه ی کافی بخوابند و خیلی کم به خونه هاشون میرند.چون,تا میاند به زندگی و کار شخصیشون بپردازند,موقعیتی براشون پیش میاد که برنامه هاشون رو بهم میریزه.پس اونها علاوه بر سختی هایی که در محیط کارشون دارند,به سبب مشکلات اورژانسی که در کارهاشون, ناگهانی پیش میاد.زندگی شخصیشون هم, دچار ایراداتی میشه,بطوریکه روابط و دستاوردهاشون رو, در معرض خطر میزاره.....تمام اینها به کنار,سریال ER ,استعداد و توانایی بالایی رو, در نویسندگی,کارگردانی,بازیگری ,فیلمبرداری,تدوین,صدابردار �,گریم و..... به معرض نمایش قرار میده.من دارم از سریالی صحبت میکنم که سالهای سال ادامه داشته,بدون اینکه هیچ افتی رو تو خودش حس کنه.فقط کافیه که,نگاه کنید به لیست نامزدی ها و جوایز ی که ER در این سالیان متمادی بدست اورده,انوقت هست که حرف من رو بهتر متوجه میشید,در واقع تنها قدردانی و تشکری که مردم میتونستند به سریال ER داشته باشند ,همین انتخاب هشت سال متمادیش بعنوان محبوبترین سریال دراماتیک از دید مردم هستش....
Michael Crichton,خالق و نویسنده ی سریال,بازیگران با استعدادی رو انتخاب کرد, که با گذشت سالها تبدیل به افراد بزرگی شدند....در حالیکه به سریال بازیگران جدید اضافه میشند و تیم های بازیگری تغییر میکنه,با اینحال, هنوز هم ER اون هیجان و شور سابق را در خودش داره و اینگونه نیست که با تغییر بعضی بازیگرانش روندی کند به خودش بگیره.سبک فیلم بی همتا هستش.شوخی ها,کنایه دار و در بعضی اوقات نیش داره.کشمکش ها و فشارها بی نقص به نمایش در میاند.مرگ شخصیت های اصلی بسیار ناراحت کننده و واقعی نشون داده میشند,شکی نیست که ER بهترین سریال در مقوله ی مرگ هستش.فعل و انفعالات بین پرستاران,دکترها و افرادی دیگری که در بیمارستان کار میکنند,به مانند یک اپرای زیبا به شکل دراومده,به صورتیکه روابط درست کاری و زندگی های و مشکلات شخصیشون رو هم, در خودش جای داده.کارگردانی بسیار هوشمندانه و کامل انجام شده,فیلمبرداری ها,با اینکه مدت زیادی طول کشیده,ولی باز هم قادر هست که احساسات مارو بر بیانگیزه و در لحظات مهم ,عمل تغییر از یک محیط ارام به یک وضعیت پرتنش رو ,به خوبی به انجام برسونه.بعد از اینهمه تعریف من از سریال,واقعا شما دیگه چه چیزی از یک سریال توقع دارید؟من که کمال لذتو از سریال بردم و برای تمام اعضای سریال هم کلاهم رو بر میدارم.اصلا برگردیم به سال 1994 ,عواملی که ER رو ساختند, ژانر درام تلویزیون رو ,در زمینه ی نویسندگی,بازیگری و کارگردانی به حق یک لول بالاتر بردند.در ابتدا,اونها این چلنج که کارشون خطرات بسیاری داره, پذیرفتند و همین ریسک پذیریشون,به ما سریالی درام و قوی داد ,که تا عمر داریم فراموش نخواهیم کرد.بطوریکه,در سیزن نهم,هنوز هم به طرز عجیبی خوب هست و در هیچ زمینه ایی افت نکرده.بله,خیلی چیزها تغییر کرده:بازیگرها-کاراکترها,ولی اساسش که شامل نویسندگان,کارگردانان و تهیه کنندگان هستند, هنوز هم خوب و بزرگ هست و هنوز هم به کار قویشون ادامه میدند.تصور کن,زمانیو که, مشکلات روزانه و تصمیمات مهم ناگهان به طرفت میاند,در حالیکه تو در بیمارستانی که محیط گیج کننده ای داره,مشغول به کار هستی,اینجاست که ER برات قابل درک تر میشه,من هم دوست دارم که هر هفته با شخصیت ها ی ER همذات پنداری کنم و بهتر درکشون کنم....به خاطر سختی ها و مشکلاتی که میکشند,میخوام این رو درک کنم که دکتر بودن و کمک به مردم به چه شکل هست و چقدر سخت میتونه باشه....
2- وقتیکه پای سریال ER میشینم,دیگه گذر زمان برام نامفهومه.فقط اوقاتیکه که دارم, خودمو برای امتحانات اماده میکنم هست ,که دیگه سریال رو نمیبینم و میزارم بعد, تا تکرارشو ببینم.بعد از دیدن پنج اپیزود بود, که عاشق سریال شدم,طوری شده بودم که,هر روز غذام رو همراه با ER میخوردم.با گذشت چند سال,هنوز هم همونطور عاشق سریال هستم,به این دلیل که: سریال قویه , شخصیت های باورپذیریو تو خودش داره و دیگریش, اینکه کارها و عمل های هیجان انگیزی تو بیمارستان اتفاق می افتند, که از استرس بالایی برخوردار هستند. فکر کنم ER ,بهترین سریالی هست, که تا حالا در تلویزیون ساخته شده.هر چند سیزن جدید با توجه به تراژدی که برای Doctor Lewis پیش اومد و منجر به ترکش شد,افتی نسبت به سه سیزن قبلیش داشته.ولی هنوز هم دیدن ER تماشاییه و ارزششو داره.......
|
|