خب باید بگم من زیاد انیمیشن بین نیستم و خیلی کم انیمیشن دیدم,و همیشه دید منفی رو نسبت به انیمیشن داشتم.....ولی بعد از دیدن مری و مکس دیدم عوض شد و باید بگم که از هر ژانری باید حداقل بهترین هاش رو دید....Wrinkles هم به جد میگم که جزو بهترین ها هستش.....نه به خاطر اینکه امین و امیر حسین و دیگر دوستان ترجمه اش کردند,نه.......به این خاطر که واقعا داستان بی نظیری رو داره,که شما رو موقع دیدنش محو خودش میکنه.....من حدود چند ماهی هست که دچار یک بیماری شدم و خیلی خیلی کم فیلم و سریال میبینم و دیگه نمیتونم مثل قبل فیلم و سریال ببینم.....اما بوده که سراغ فیلمی مثل مسیر سبز و.....رفتم و اصلا گذر زمان رو حس نکردم,همین اتفاق برای من سر Wrinkles هم اومد,در کل یک ساعت و نیم فیلم,محو داستانش و فضای غمناکش شدم و اصلا دوست نداشتم که Wrinkles حتی تموم بشه(ایکاش Wrinkles رو تبدیل به سریال میکردند)......
Wrinkles,داستان پیرمردی با نام امیلیو هست که از طرف تنها فرزندش به اسایشگاه سالمندان برده میشه....جاییکه فکر کنم اخر و عاقبت همه ی ما,با این اوضاعی اسفناکی که در جامعه وجود داره,به همون جا ختم بشه....شروع فیلم واقعا شوکه کننده و غافلگیر کننده هستش,و در همون ابتدا تکلیفش رو با مخاطب مشخص میکنه,به این خاطر که امیلیو رو فردی با افکار مشوش نشون میده,طوریکه دایم در حال عقب گرد به گذشته ایی هست که,دیگه در مه,در حال محو شدن هست.....به کارش که قبلا در بانک بوده فکر میکنه به خاطرات شیرین زن و بچه اش فکر میکنه,اما همه ی این خاطرات دیگه به گذشته ها پیوستند و متاسفانه امیلیو نمیتونه و یا نمیخواد که این رو قبول کنه,که گذشته ها گذشته و باید به فکر حال بود....بعد از اومدن امیلیو به اسایشگاه,او با افراد جدیدی اشنا میشه,با میگل (که به نظر من بهترین شخصیت این انیمیشن هست),با انتو ننینو (که یک پیرزن هست) و با دلورس و مودستو (که زن و شوهر های عجیب و فوق العاده هستند)......
در همون ابتدا میگل,امیلیو رو که به قول خودش هم سلولیش هست(اسایشگاه رو به زندان تشبیه میکنه) با دیگر نقاط اسایشگاه اشنا میکنه:با اتاق تلویزیون,اتاق اصلی و استخر که در واقع این اخری اصلا هیچ استفاده ایی ازش نمیشه......
شخصیت میگل,فوق العاده عجیب و دیدنیه, او کسی هست که, در این اسایشگاه مرتب در حال سواستفاده از دیگران هست و طرز فکر جالبی هم داره......اصلا مثل دیگر سالمندان تو اسایشگاه نیست,برای زنده موندن و لذت بردن از زندگیش تلاش میکنه و در اخر فیلم هم, دچار یک تحولی میشه که,باید دید.......
Wrinkles,پر است از شخصیت های مختلف با طرز فکر های متفاوت......
زنی که در عین سلامتی در حالی که میتونه به راحتی در بیرون زندگی کنه,فقط و فقط به خاطر شوهرش, در این اسایشگاه همراه با او میشه و حتی باهاش به سرزمین ارواح گمشده میره(طبقه ی بالای اسایشگاه رو که برای بیماران وخیم هست,به این نام مینامند,چون که راه برگشتی به غیر از مرگ در اونجا وجود نداره).....و چه قدر داستان عاشق شدن ایندو,شیرین و دیدنی برای مخاطب به تصویر کشیده میشه......
پیرزنی که وسایل اضافی دیگران مثل مربا و کره و....رو جمع میکنه, تا به نوه اش بده,فقط به این خاطر که میخواد محبتش رو به نوه ی عزیزش نشون بده......
و پیرمردی که فقط تو این دنیا برای خودش اهمیت قایل هست و فقط به فکر خودش هست.......
و......
انیمیشن Wrinkles افراد کهنسال در اسایشگاه رو, انسانهایی میدونه که دایم در حال خوابیدن هستند و غرق در گذشته ی شیرین خودشون هستند,حتی حاضر نیستند که یکبار هم که شده دلشون رو به دریا بزنند و دایم در حال همون کارهایی تکراری هستند,تا اینکه به مرگ نزدیک بشند....
شخصیت های اصلی داستان,ولی یکبار هم که شده این قانون رو میشکنند و دلشون رو به دریا میزنند,دست از کارهای روزمره بر میدارند و از اسایشگاه فرار میکنند,ولی باید بگم که دیگه اینجور کارها براشون دیر شده........
Wrinkles سعی میکنه که,فلش بک هایی رو به زندگی این افراد پیر بزنه, و شما رو از گذشتشون و زیبایی هایی که در روزگاران قدیم داشتند,اگاه بکنه و اینرو بگه که دنیا هیچ موقع بر وقف مراد ما نمیمونه........
در کل Wrinkles با اینکه لحظات شیرین و شوخی های بامزه ی, زیادی رو در خودش داره,ولی یک فیلم تلخ و ناراحت کننده هستش که شما رو در دنیای سالمندان غرق میکنه و به جوون ها این هشدار رو میده که,باید با سالمندان و پدر و مادرهامون برخورد بهتری رو داشته باشیم..... |
|