فیلم خیلی ساده ای بود، انتظار داشتم خیلی پیچیده تر باشه و کلی فکر کنم سر فیلم اما خیلی ساده بود که هم به نفع فیلم بود هم به ضررش. نفع اینکه همه میتونند فیلم رو ببینند و ازش لذت ببرند اما به قول میلاد و علی سادگی پیش از حدش هم خیلی تو چشم میزد، مادر خیلی راحت راهب های بودایی رو میپذیره و بهشون اجازه میده با پسرش تنها باشند و غیره.
فیلمش خسته کننده نیست، شاید به خاطر همین روایت ساده اش باشه، البته تا یه جایی فیلم میتونه تماشاگر رو با خودش همراه کنه، از اونجا که رفتن بوتان دیگه فیلم اون جذابیت قبلی رو نداشت، دیگه اون کشش رو نداشت به نظر من، البته دوباره بعد از مرگ لاما "چیچی" و تقسیم کردن خاکسترش به سه نحوه ی مختلف هم خیلی تاثیر گذار بود و برعکس علی از اینکه برتولوچی نشون داد که مادر جسی حامله است ناراحت نشدم. خوب بود.
داستان دو قسمت بود، داستان جسی و بودا، قسمت بودا به مراتب قشنگ تر بود، من که منتظر این بودم جسی بر سراغ کتاب و از نحوه ی بودا شدن شاهزاده اگاه بشم. برای من خیلی جذاب بود. بهترین لاین فیلم هم همونی بود که میلاد نوشت.
اگر تارهای ساز را خیلی سفت کوک کنید، صدای گوشخراشی از آن تولید خواهد شد و اگر آنها را خیلی شل ببندید، دیگر قابل نواختن نیست.
خیلی خوبه این جمله باید بزنیم سر در انجمن!! همون افراط و تفریط خودمونه. با لفظ میانه روی خیلی حال کردم.
و اما تناسخ، ما که تو اسلام قبولش نداریم و اما در حد تئوری چیز جالبیه. من که خوشم امد، اما هنوز به معاد پایبندم.
اما یه چیز این بودایی ها رو دوست دارم، اینکه اون اولش میگفت هیچ حیوونی رو قربانی نمیکنند، میدونم این ایده از همون تناسخ میاد اما در کل کار جالبیه و از اینکه به هزارتا بهونه ی مختلف میزنیم گوسفند ها رو لت و پار میکنیم خوشم نمیاد.
من که سوالی به ذهنم نرسید، سوال مطرح کنید تا بحث کنیم، اما در کل راضی بودم و به فیلم 8 میدم.
یه نکته ی که گفتنش خالی از لطف نیست، اینکه چندتا از فیلم های برتولوچی رو دیدم، اما هیچ سبک و فرم خاصی رو رعایت نمیکنه یا بهتر بگم سبک خاصی نداره تو کارهاش. کارهاش جوری نیست که ببینی بگی اِ این فیلم برتولوچیه، مشخص نیست. مثل کوبریک و اسکورسیزی تابلو نیست. این گفتم بگم که لال از دنیا نرم