I dont care how long I gonna live. whether it's in a week or twenty years, there's horrible pain and sadness ahead
86471181,Alex Vause,amo_omid,anzalichi,aramis2800,ashley_1986,atefe aram,bayani,behzad_daniel,bestmovie,Daniel Desario,Days of Heaven,dazraf,Dexter_171,ESR,farhad_5005,hosseinf722,kaka07,kingnessi,Marlon Brando,masihm,masoud 99,mohsenshinobi,MrP,nosheh,peyman_eun,raha_91,S@eeD-Mj,sh2012,Tha Real Nigga,ThunderStorm,wlh
دوستایی که مثل من کامشون از بی عدالتی بی پایانی که در این مستند شاهدش بودیم تلخه این مستند شبکه HBO رو حتما ببینن :
The Jinx : The life and deaths of Robert Durst
دو اپیزود آخر رسما باعث میشه عنان از کف بدین ، فقط دقت کنید که پیش از اتمامش ، هیچ تحقیقی در اینترنت راجع بهش انجام ندین
Because it would ruin the mystique
فصل دوم رو هم مثل فصل اول تقریبا بصورت ماراتن وار دیدم. اولین نکته که برام جالب بود گذر زمان بود. باورم نمیشد که 3سال از فصل اول گذشته بود و فکر نمیکردم این همه تحقیقات جدید صورت گرفته باشه. تحقیقات جالبی رو کتلین زلنر انجام داده بود. شاید اگه موقع دادگاه اصلی نتایجشو داشتن بلاشک استیون تبرئه می شد. اتفاق جالبی که برام افتاد فصل دوم رو بلافاصله بعد از فصل پایانی The Wire دیدم. تمام آزمایش هایی که کتلین انجام میداد رو میتونستم کارآگاه هارو ببینم که دارن مدارکو جاسازی میکنن. آزمایش هایی که انجام میداد به شدت قانع کننده بودن و تنها نقطه ضعفی که داشت کارش این بود که نمیتونست مدرک محکمی رو برای قاتل بودن فرد دیگه ای ارائه کنه. یعنی اونقدری که لازم بود مدارکش برای قاتل بودن بابی یا کس دیگه ای محکم نبود. و اینکه توی 2تا دادگاه های برندن که با اسکچ کارتون وار شبیه سازی شده بودن چقدر وکیل برندن بد حرف میزد. تا جایی که دفاعیات نماینده ایالت بیشتر به نفع برندن بود تا حرفای وکیل برندن. بخصوص توی دومین دادگاه که خود کتلین زلنر هم یجورایی دادش دراومده بود. حالا سوال اینجاست که با توجه به مرتبط بودن پرونده برندن و استیون چرا وکیل هاشون با هم همکاری و تبادل اطلاعات نمیکردن؟!!! خود کتلین میگفت که اگه وکیل های برندن از اصل سناریویی که ما بهش رسیدیم مطلع بودن بهتر دفاع میکردن!!!!
کن کرتز هرچقدر حرف هاش توی فصل اول منطقی به نظر می رسیذ توی فصل دوم به شدت گارد گرفته بود و هر چرت و پرتی رو می گفت. برد شیمل هم که نمونه بارز یک سیاست مدار بود که هر سوالی ازش می پرست ربطش میداد به خانواده هالباک تا با احساسی کردن قضیه از جواب دادن در بره و معلوم بود که هدفش رسیده به حقیقت نیست و فقط میخاد اتفاق جدیدی نیفته.
حقایقی که توی 2قسمت آخر معلوم شد به شدت تکان دهنده بود. شاید تا اون موقع هنوز قلبن باور نداشتم که پاپوش از طرف پلیس بوده و میگفتم یکی دیگه قتل رو انجام داده و فرار کرده و اینا همش سوتی های پلیس توی پرونده بوده که حالا با دقت و توجه زیاد بهم ربط پیدا کردن. ولی یجورایی بهم اثبات شد که اون پلیسه که توی هر 2تا پرونده استیون بوده ( و به شدت هم از اولش بهش شک داشتم) یکی از مهره های اصلی توی پاپوش احتمالی هست. دلیل اصلی پاپوش هم طفره رفتن از غرامت 3 میلیون دلاری بوده. الان هم بدون شک اگه رای به برگزاری دادگاه جدید بدن بدون شک مدارک به نفع استیون هست و تبرئه میشه و ادعای خسارت میکنه پس خیلی منطقی هست که چه استیون گناهکار باشه و چه نباشه با مدارک موجود ایالت و دادستانی از ضرر ندین میلیون دلاری پیشگیری کنن. به این سادگیا فک نکنم که راضی بشن که حکم به برگزاری دادگاه بدن مگر اینکه آتویی ازشون پیدا بشه و خیلی فیلم و سریال وار پرونده پیش بره.
پ.ن: دم قاتل گرم هرکی بوده خیلی خوش شانس بوده. و ای کاش که بابی نباشه. جالبیش هم این بود که اصلن توی فصل دوم برادرهای برندن نبودن.
جالب می شد اگه خانواده هالباک همنقطه نظراتشونو حالا یا با مصاحبه مستقیم یا با شبکه های دیگه میگفتن.
درکل سریال خیلی میخاد بی طرفانه دنبال حقیقت باشه ولی از همون اول با انتخاب اسم Making a Murderer استیون رو بی گناه دونسته و سعی بر اثباتش داره.
فصل دوم رو الان کامل دیدم.
واسه من هیجان و درگیرکننده بودن فصل اول رو نداشت ولی چون از دید یه وکیل دیگه به صورت اصولی به یه سری مدارک و شواهد به قضیه نگاه کرد واسم خیلی جالب بود و بازم لذت بخش بود.لامصب اینقدر که با روح و روانم توی این 2 فصل بازی شد و ابعاد و شواهد هم اینقدر وسیع بود که اصلا نمیشه دربارش نظری نوشت.
ولی بنظرم تا حدود زیادی مشخص شد که باب دسی و پدرخواندش اصلی ترین نقش رو توی قتل تریسا داشتن و متهم اصلی هستند.
وکیل های فصل اول بنظر خیلی خبره میرسیدن ولی عجیب بود با اون دروغ های بزرگی که دسی و پدرخواندش توی فصل اول گفتن تحقیق و پیگیری زیادی دربارشون نکردن.جدا از لن و فاسبر اون افسر کولبرگ بود چی بود اسمش اون دیگه سنگ تموم گذاشت بعد از اعلام نکردن ریپورت و دروغی بزرگی که درباره پلاک راو4 گفتش.
وقتی که میفهمی این همه آدم و تشکیلات به خاطر یه خصومت شخصی زن رئیس پلیس کلانتری واسه به زندان انداختن یه بی گناه دست به دست هم نقشه کشیدن مخ آدم سوت میکشه از این بی عدالتی و ظلم .
خدا میدونه خود این بشر با چه ایمان و انگیزه ای این همه سال توی زندان تسلیم نشده .اونم وقتی بهت بگن تو اعتراف به قتل کن تا ازادی مشروط نصیبت بشه حداقل بتونی چند سال زندگی کنی.بیای قید زندگیتو بزنی ولی ثابت کنی که بی گناهی.
خیلی واسم جالب بود توی سن 52 سالگی وقتی داشت با وکیلش صحبت میکرد سراسر روحیه و امید بود.
منم امیدوارم پدر و مادرش بعد این همه زجرهایی که کشیدن زنده باشن و ازادی پسرشون رو ببینن.
بدون کوچکترین تردیدی شد بهترین سریال امسالم
زیرنویس 2 فصل هم فوق العاده بود.
قاتل محکوم "مشهور" در ویسکانسین گفته می شود که به قتل عکاس ترزا هالباخ در سال 2005 اعتراف کرد
تمام باورهام نابود شد.من که باور نمیکنم
گویا زیاد قابل اتکا نیست این صحبتش. طرف سال 2009 به جرم قتل زنش دستگیر شده و حبس ابد خورده. مثل اینکه یبار هم قبلن
گفته بوده که توی زندان استیون ماجرای قتل هالبک رو کامل براش تعریف کرده و به کشتنش اعتراف کرده. الان هم نامه زده به زلنر که در ازای دریافت یه پولی اعتراف میکنه. گفته که با ماشین زده به ترسا هالبک و ترسیده و جسدش رو سوزونده. توی توییتر و مصاحبه ای زلنر داشته
گفته که امکان صحیح بودن حرفاش خیلی کمه و کاملن با مدارکی که ما داریم متفاوته حرفاش و حاصل یه سری اطلاعات هست که از رسانه های عمومی طرف بدست آورده.
مشاهده محتوا اسپویلر
دیروز درخواست جدید اوری توسط وکیلش ثبت شد
مشاهده محتوا اسپویلر
یه تراژدی غمناک دیگه واسه این بدبخت اتفاق میفته و اخرش تقاضای جبران خسارت عمر بر باد رفتش از دادگاه فدرال میکنه و ازادش میکنند
ولی صد حیف که عمرتو ازت گرفتن
من خودم یه نمونه کوچیک واسم امسال اتفاق افتاد جریان از این قرار بود که شغلم تعمیرکار موبایل بود یه گوشی تعمیرکردم و سیم کارت تستم رو گذاشتم روش واسه چک انتن و صدا واسه 1 دقیقه و نگو که گوشی سرقتی بوده
اینقدر توی دادگاه بدبختی کشیدم و تحقیر شدم حتی با ارایه مدرک و هرچی فکرشو بکنی و وکیل و گرفتاری بازم منو محکوم به پرداخت هزینه کل گوشی کردند و حقمو خوردند
حالا این بدبخت عمر و آبروشو ازش گرفتند و هنوز هیچ خبری نیست