Violet Evergarden | معرفی انیمه | بحث و تبادل نظر

[Nora]

عناوین دیگر: ヴァイオレット・エヴァーガーデン ژانر: درام، فانتزی استودیوی سازنده: Kyoto Animation تعداد قسمت ها: ۱۳ خلاصه داستان: بالاخره جنگ بعد از چهار سال به پایان رسیده و قاره تلسیس که به دو قسمت تقسیم شده، در حال شروع عصری جدید است. وایولت دختری جوان ‍ه که تنها هدفش از بین بردن خطوط جنگی دشمن بوده و حال در بیمارستان بستری ‍ه و تنها چیزی که در خاطرش هست کلماتی از عزیزترین فرد زندگی ‍شه اما معنی اونها رو نمیدونه. بعد از خوب شدن زخم هاش، کار جدیدش رو در اداره پست شروع میکنه. در اونجا به طور تصادفی با « عروسک حافظه نویس خودکار» آشنا میشه که افکار و احساسات مردم رو بازنویسی میکنن. وایولت هم با ورود به این کار درگیر ماجراجویی هایی میشه که شاید در انتها بهش کمک کنه تا پاسخ سوال خودش رو هم پیدا کنه.

Evergarden, Violet	Bougainvillea, Gilbert	Blue, Benedict
Baudelaire, Cattleya	Hodgins, Claudia	Marlborough, Luculia

[peyman_eun]

ممنون از مریم عزیز بابت تاپیک معرفی خیلی قشنگش. وایولت اورگاردن یکی از بهترین و صمیمی‌ترین انیمه‌های درام هست که تا به حال دیدم. به نظرم این انیمه هم بامزه بود و هم به موقع بیننده رو احساساتی میکرد و حتی گاهی اشک آدم رو در میاورد. سکانس‌های غم‌انگیز و تأثیرگذار زیادی داشت. موسیقیش خیلی یونیک بود و خیلی جاها اوج میگرفت و به شدت لذت‌بخش بود. از نظر زیبایی‌های بصری هم انیمه چشم‌نوازی بود، گرافیک بالا و سکانس‌های ماندگار زیادی داشت. به نظرم داستان این انیمه دو مفهوم تقریبأ متضاد که با هم تقابل دارند رو در مقابل هم قرار داده: جنگ و عشق. وایولت که ازش به عنوان یک سلاح جنگی استفاده میشده و انتظار میرفت که احساساتی نداشته باشه اما حالا میخواد بدونه دوست داشتن یعنی چی! و تازه عشقی که سرگرد گیلبرت بهش داشت رو درک میکنه و به جایی میرسه که دیگه نمیخواد یک ابزار باشه. این انیمه جزو معدود انیمه‌هایی هست که بجا و درست از عنصر درام استفاده میکنه. در مورد این انیمه باید بگم که هم یک داستان کلی و سر راست داره و هم در کنارش داستان‌های اپیزودیک که مربوط به شغل نامه‌نویسی (دال) وایولت میشه. علاوه بر تاپیک زیبای مریم عزیز میتونید معرفی این انیمه رو از این پست هم ملاحظه بفرمایید.

[del@]

وایولت اورگاردن خیلی داستان جالب و قشنگی داره! فوق العاده داستان بامزه و تراژیک و تلخ داره! بامزه است، بخاطر اینکه دختری که اسمش اسلاحه است و ماشین کشتاره و راحت و بی دغدغه آدم میکشه ... به عشق میخواد پی ببره! عشق!! این کلمه سه حرفی لعنتی!!! چیزی که اصلا نمیدونه چی هست! تلخ و جانکاه هست چون با جنگ شروع میشه و جنگ شاید تموم بشه ولی هیچ وقت جنگ در دل آدمهایی که تجربه اش کردن، تموم نمیشه!! وایولت، ماشین کشتار، بعد جنگ چه باید بکنه!! با دستهای قطع شده که حالا به دستهای آهنی مصنوعی تبدیل شده به شرکتی ملحق میشه که برای دیگران (باتوجه به درخواست مشتری) نامه مینویسن! نامه میتونه عاشقانه باشه! میتونه نامه مادری به پسرش باشه! و حتی میتونه شعر باشه!! چطور اسلاحه جنگی، قدم به قدم غرق دنیای ادبیات و نوشتن میشه و نرم نرمک به مفهوم عشق پی میبره! چطور اون دستهای سرد، اون دستهای مصنوعی فولادین، نامه خواهد نوشت!! نمره سریال بعلاوه ادامه اش که یک فیلم سینماییست: 7.5

[Nora]

حالا که دو نفر پیام دادن بزارین منم بگم. این انیمه همیشه یه علامت سواله برام یعنی یکی دو قسمت دیدم و ولش کردم... نمیدونم چرا خوشم نیومد
وقتی یه انیمه ای رو خیلیا میپسندن و من خوشم نمیاد معذب میشم حالا چه کنم؟ دوباره بشینم ببینم؟! یعنی واقعا ارزش داره؟! نمیدونم شاید ریتمش برام آروم بود و برای همین دوستش نداشتم/ خودمم نمیدونم

[Nico Robin]

حالا که دو نفر پیام دادن بزارین منم بگم. این انیمه همیشه یه علامت سواله برام یعنی یکی دو قسمت دیدم و ولش کردم... نمیدونم چرا خوشم نیومد
وقتی یه انیمه ای رو خیلیا میپسندن و من خوشم نمیاد معذب میشم حالا چه کنم؟ دوباره بشینم ببینم؟! یعنی واقعا ارزش داره؟! نمیدونم شاید ریتمش برام آروم بود و برای همین دوستش نداشتم/ خودمم نمیدونم

دقیقا منم همینطور
من بعد اپیزود ۳ دراپ کردم