Better Call Saul | بحث اپیزودیک | فصل ششم ، اپیزود ششم

[wlh]

Season 6 Episode 06 خلاصه داستان : کیم و جیمی به سراغ فردی آگاه می‌روند. هاوارد کار و کاسبی جیم را زیرنظر می‌گیرد... نویسنده : Ariel Levine کارگردان : Giancarlo Esposito تاریخ پخش : May 16, 2022 (27 اردیبهشت 1401) برای اطلاعات بیشتر در مورد فصل ششم سریال، پیش بینی ها و نظرات کاربران میتوانید به تاپیک های زیر مراجعه کنید... Better Call Saul | پایان اینجاست! Better Call Saul | سرنوشت شخصیت هایی که در B.B نبودند چه می شود؟

[l-lamidreza]

بچه ها قضیه ی این قاضی بازنشسته هه چیه؟ آدم جعل کردن بجاش که به چی برسن؟‌ من یکم گیج شدم.

حقیقتا بجز سکانس مرگ ناچو ۶ قسمته که انگار نه انگار داریم اپیلوگ میبینیم. یکم تندش کنین دیگه واقعا داره میزنه به خاکی این فصل. چند تا اپیزود بیشتر نمونده نه والتر و جسی اومدن نه گاس فرینگ حرکتی زده. قشنگ مشخصه سوژه نداشتن سریالو کش دادن. انتظار دارن با تبر زدن لالو کف و سوت بکشیم؟‌ این سریال با این بک گراند فصلای پیشین لیاقتش تو فصل آخر خیلی بیشتر از ایناس و تا اینجا یکم نا امیدم کرده. بجز اپیزود ناچو که ۹ دادم بهش به بقیه ۸ و ۷ میدم.

[kingnessi]

I Didn’t Know You Had it in You سوال مهمی که اینجا داریم اینه که آیا "کیم همیشه نفرِ دوم نقشه های شیادانه ی دیگرانه (مادرش و جیمی) و حالا بالاخره میخواد نقش اصلی باشه و تصمیم گیرنده اصلی باشه؟" یا اینکه "همه ما داریم به جای اشتباهی نگاه میکنیم و کیم از همون اول هم نقش اول بوده (هم توی نقشه های مادرش و هم جیمی) و فقط خیلی خوب خودشو توی سایه پنهان کرده تا دیگران نبیننش؟" اگر طرفدار تئوری اول باشید (مثل من) آینده روشنی در برابر کیم نیست (آینده ای تاریکتر از مرگ هم وجود داره ) بخصوص الان که دیگه راه بدون برگشت رو انتخاب کرده. اما اگه طرفدار تئوری دوم باشید آماده باشید و باشیم که قراره غافلگیر بشیم. کیم بارها و بارها بین خیر و شر قرار میگیره و تصمیم های متفاوتی میگیره. به چهره کیم وقتی در حضور کلیف از هاوارد تعریف میکنه دقت کنید؛ این همون آدمیه که داره نقشه از بین بردن اعتبار و آبروی هاوارد رو اجرا میکنه و اونم نه بخاطر یه هدف خوب. کیم اوایل سریال همیشه طرف خیر ماجرا بود و این اواخر بارها و بارها شرورِ ماجرا شده و آخرین حرکتشم دیگه شاید راه برگشتی براش باقی نگذاره. هاوارد آدم آنچنان بدی نیست اما نماینده همه اوناییه که جیمی و کیم ازشون متنفرن. به نظرم نقش هاوارد از این به بعد مهم تر میشه، چون اگه نقشه درست پیش بره (؟؟؟) با یه هاواردِ خطرناک طرفیم. نقشه کیم و جیمی تاحدودی مشخص شد. عملا میخوان نقشه هاوارد برای درخواست غرامت بیشتر رو بهم بزنن و آبرو و اعتبار هاوارد و البته HHM رو ببرن زیر سوال. برای اینکار نقشه ای کشیدن که هاوارد رو مجبور کردن یه کاراگاه استخدام کنه و بعدشم کاری کردن که فکر کنه جیمی داره به قاضی رشوه میده و احتمالا میخوان یه بلایی سر هاوارد بیارن (با دارو) که شبیه معتادا رفتار کنه و... فکر میکنم اگه پرونده زودتر جمع بشه پولی هم به جیمی میرسه پس انگیزه های مالی هم هست. سکانس مایکم تاثیرگذار بود. به تفاوت آماده شدن قهوه توی خونه هاوارد و و توی دادگاه دقت کنید که خب اون تقابل بین دو طرف رو نشون میداد بخصوص از لحاظ جایگاه اجتماعی. کارگردانی گاس فرینگ هم خوب بود. فضای اون سکانس جنگل عالی بود و عملا با فضای کل سریال تفاوت داشت که خوشم اومد. شروع همون سکانس کاتی که به صحنه بوسیدن کیم و جیمی داده بود عالی بود. دیوار طولانی بین هاوارد و همسرش توی سکانس شروع هم هوشمندانه بود. بازی کیم این قسمت حرف نداشت یکی توی سکانس دادگاه با کلیف و یکی توی سکانس پایانی.

پانویس یک:
برای منِ بیننده که پنج فصل انتظار کشیدم تا ذره ذره تبدیل شدن جیمی به سال رو ببینم، ریتم سریال عالیه.
پانویس دو:
پایان نیم فصل اول نزدیکه

[wlh]

واقعا دلم نیومد دو قسمت پشت سرهم نظر ندم توی بحث اپیزودیک ولی دلایلش رو جسته گریخته گفتم پس دیگه نق نمیزنم... دوست دارم بدونم کینگی که طرفدار نظریه اول در مورد کیمه ولی در لفافه جونش رو میده که نظریه دوم درست دربیاد (این رو توضیح نمیدم توی پاراگراف بعدی، نظر اصلی کینگی غنچه زده) دو عکس بالا رو چجور میخاد توجیح کنه؟ کیم اول از حمایت مادرش خرسنده و برای اولین بار کشش ش به سمت مادرش غیر قابل انکاره ولی دقت کنید زمانی که میفهمه کلاه سرش رفته چجور همون موضع قبلیش رو میگیره و با تمام قوا در لحظه از امن ترین جای دنیا‍ش فرار میکنه... پس احتمالا یه چیزی بین هردوی اینها میتونه درست باشه ولی من خودم نظرم چیز دیگه‌ایه، کیم ذاتا آدم خوبیه ولی در مقابل ظلم به دیگران نمی‌تونه ساکت بشینه، قبلا قدرت نداشته ولی الان ابزاری در دست داره که قدرت و اعتماد به نفس کامل رو بهش میده که موضع نیمه منفعل خودش رو ترک کنه و بتازه به سمت هر کسی که ظلم میکنه با هر درجه‌ای، توی این راه حتی کار بد، شیادی یا اخاذی و ... هم براش فرق نمیکنه مهم اینه به اون هدفش که دفع ظلمه برسه. شاید بگید کیم به سمت بدمن شدن پیش میره ولی نظر من اینه به سمت قهرمان خاکستری شدن پیش میره. یه بار دیگه هم گفتم کیم هاوارد و چاک رو مقصر وضعیت الان جیمی میدونه و جیمی رو قربانی رفتار اون دو نفر فرض میکنه ولی از روش جیمی هم استفاده میکنه یعنی در اشتباه بودن روش جیمی شکی نداره ولی چنان با ظرافت ازش استفاده میکنه که مخاطب مرز رو تشخیص نمیده. هممون با جیمی همزاد پنداری میکنیم میدونیم چاک مغرور و خودخواه بود میدونیم هاوارد فرصت طلبه و شاید علت اصلی مرگ چاک باشه ولی همزمان میدونیم روش جیمی تبهکارانه‌ست و میدونیم کیم در تقابل با روش جیمی بود ولی فهمیده که تنها روش صدمه زدن به ظالم‌هایی چون هاوارد و چاک روش جیمیه، چرا؟ چون علیرغم اینکه اون‌ها طبق قانون عمل میکنند ولی این خلاء قانونه که فرصت طلبانی چون چاک، هاوارد یا کوین حتی شرکت شوایکارت ازش استفاده میکنند تا ظلم رو لاپوشونی کنند. طبق همین حرف ها بود که کیم رو عصیانگر اجتماعی خوندم و معتقدم الان همه ما نسل حاضر در همه جای دنیا یه کیمِ درون داریم...