Dexter: New Blood | بحث اپیزودیک | فصل اول , اپیزود اول

[yaser63]

Season 1, Episode 1, Cold Snap خلاصه داستان اين قسمت : دکستر در طول یک دهه گذشته, زندگی آرام و به دور از وسوسه های قدیمی خود را سپری کرده است.او که از هویت جدیدی خود احساس رضایت می کند در جامعه محل سکونتش جذب شده و تبدیل به عضوی محبوب از آن گشته است.اما اوضاع در حال تغییر است.رفتار بی پروای شخصیتی مهم از این شهر کوچک, در کنار پیدا شدن غریبه ای مرموز که به نظر می رسد به دنبال او است دکستر را در موقعیت دشواری قرار می دهد.+

[Habibfallah]

خوب بود.
برای شروع خیلی خوب بود.
در رابطه با صحبت اون دوست عزیز هم که گفته بود پس چرا دکستر توی این مدت تحریک نشده که قتلی انجام بده چی بوده، نظر من اینه که چند سال اول که ترس از گیر افتادن داشته و داشته خودشو با محیط جدید وفق میداده و بعدش هم هدف اصلی و اول دکستر واسه کشتن آدم ها این بود که گناه و جرمی مرتکب شده باشن و از دست قانون در رفته باشن. به نظرم این مسئله منطقیه که بعد از مدت ها یه نفر پیدا شده که همچین جرمی رو مرتکب شده و دکستر هم متوجه شد.
مسئله عجیب تر برای من رابطه داشتن دکستر با یه پلیس زن هست و انقد هم رابطه صمیمی و نزدیک. کسی که بدون هیچکدوم از مشکلاتی که الان براش پیش اومده، نمیتونست رابطه خوبی با زن ها داشته باشه و حس عشق و عاشقی رو نمیتونست تجربه کنه چطور حالا انقد با یه زن که پلیس هم هست انقد رابطه نزدیک و صمیمی داره!!!؟؟
در کل برای شروع مجدد اونم بعد از 10 سال به نظرم خیلی خوب بود و بسیار بهتر از خیلی سریال های دیگه این کار رو شروع کرد.

[lady snow]

اینکه میگین ده سال حس میکنم چقدر پیر شدم. من دو فصل آخر رو تونسته بودم با پخش تلویزیونی ببینم. یادش بخیر. کاش حداقل یه دور آهنگ تیتراژ برامون پخش میکردن
من حس میکنم این دکستر یه چیزی کم داره ولی نمیدونم چیه. خب طبیعی هم هست بعد از این همه سال سخته بازیگر دوباره بره تو حس اون نقش
اپیزود اول رو اگه بخوایم مستقل بسنجیم معمولی بود. منم درک نکردم چطور دکستر بعد از اینهمه سال متقاعد شد برگرده سراغ کارش. شاید اون آدم اونقدرها نقش منفی جذابی نبود که مارو هم قانع کنه
به شدت منتظر اومدن پسر دکستر بودم. بازیگر نقشش هم مناسب هست. فقط امیدوارم یه خط داستانی قابل قبول براش نوشته باشن. سوخت نشه بچه
لوکیشن عالیه
7/10

[codec_pack]

قسمت اول و فضای سرد و منظره بکرش و زنده شدن خاطرات جوونیم بعد 10 سال واقعا بهم حس خاص و دوست داشتنی داد و غنیمت میشمارم لحظه به لحظشو
اینقدر شخصیت دکستر رو دوست دارم که چشمم رو روی ضعف های این قسمت یا کل فصل میبندم و با حس خوب فقط با دیدنش عشق میکنم
وقتی با شخصیت دارک پسنجرش اون لحظه با خودش صحبت کرد خون توی رگام دوباره جریان پیدا کرد بعد سالها

همینه اصن! همینه! دکستر دوست داشتنیه! اون مسافر تاریکی چیزیه که هممون داریم ولی ازش حرفی نمیزنیم! دکستر به من این حس رو میده که توی تنهایی که دارم تنها نیستم!

این 10 سالی که دکستر آدم نکشته بود میتونه منطقی باشه اگه بگیم خب از میامی اومده ناکجاآباد و کیس مناسب واسه کشتن نداشته!
در مورد اینکه هریسون بره رو میز دکستر، اتفاق بعیدی هست، اگه هم اتفاق بیفته بد هست! ولی هریسون دقیقن مثل خود دکستر هست (born in blood) و یه شخصیت تاریک مثل دکستر داره که موضوع اصلی این فصل احتمالن خواهد بود!

[smh2011]

واقعن دکستر برای من خون تازه ای بود.
له له میزدم برای یک چیزی که دوباره منو به شرایط قبلم برگردونه و قسمت اول با همه نقاط مثبت و منفی ش این کارو انجام داد.
در ابتدا بنظر میرسید که مثل تویین پیکس که تا قسمت آخر دیل کوپر برنگشت اینجا هم مسافر تاریکی برنگرده ( اصلن فضای شهری، اون منشی، باری که برای رقص به اون میرن، همه و همه به شدت شبیه تویین پیکس بود)
این که دکستر 10 سال قتلی انجام نداده کمی تا قسمتی برای من توجیه پذیر بود. اون دویدن دنبال گوزن و نشانه روی و شلیک نکردن به نوعی تمرینی برای ترک عادت دکستر و تخلیه خودش به حساب میاد.
حالا این وسط یک فردی میاد که همه کد های قربانیان دکستر رو داره اما دکستر چشم پوشی میکنه و با دنبال کردن گوزن یجورایی رام کردنش در تلاشه که خودش آروم کنه. درواقع سریال جوری رفتار میکنه که با رام شدن گوزن میشه گفت تمام کلام مسافر تاریکی دکستر رو ترک خواهد کرد. اما چنین نمیشه.
توی این خط داستانی جا داشت که ما بیشتر با جریان قتل روی قایق و اونچه که بر دکستر توی این 10سال گذشته آشنا بشیم تا بدون اینچنین تفسیر هایی داستان خودش رو منطقی جلوه کنه اما اونقدرا هم ضعیف و گل درشت نیست.
حضور هریسون نیاز به توجیه های خوب و منطقی در آینده داره چرا که یک پسر 17-18 ساله فقط تونسته دکستر رو پیدا کنه.
ارتباط عاشقانه دکستر با یک پلیس زن( بخونید رئیس پلیس شهر) بنظرم منطقی هست و با پوشش دکستر همخوانی داره و از طرفی دورادور مسافر تاریکی رو هم میتونه سیراب کنه. توی صحنه نزدیکی دکستر و آنجی هم کافیه به صورت دکستر نگاه کنید تا بفهمید که دکستر همون دکستر فصول قبلی هست که روابط اینچنینی کمترین معنی و لذت رو براش داره.
از لحاظ فیزیکی مایکل سی هال 10 سال پیرتر شده و هم و بیش افتادگی رو میشه توی استایل بدنش دید. این رو وقتی متوجه شدم که آخر قسمت عکس خودش با هریسون رو نگاه میکرد. جوونی کجایی که یادت بخیر.
صحنه های زیادی توی قسمت و ارجاع به تیتراژ دیدنی سریال هم وجود داشت. اما دوست دارم یه تیتراژ درخور توجه رو برای ادامه داشته باشیم.
نکته آخر هم اینکه در طول قسمت در به در منتظر موسیقی متن آشنای دنیل لیخت بودم ( هنوزم که هنوزه بعد 10 سال موسیقی متن سریال رو توی گوشیم دارم و گوش میدم اما بجز تیتراژ پایانی خبری ازش نبود.
شروع خوبی بود و من رو بی صبرانه مشتاق ادامه سریال کرد.

[sheyda_ahs]

به به چقدر خوبه دیدن دوباره مسافر تاریکی اونم بعد از اینهمه سال.
تا دقیقه 40 و خورده ای منتظر صحبت کردن دکستر بودم که ببینم چی میخواد بگه وقتی که حرف زد ناخودآکاه اشک از چشمهام سرازیر شد واقعا دلم تنگ شده بود واسش دکستر اگه فصل 8 ضعف های زیادی داشت ولی هیچوقت از بازی خیره کننده مایکل سی هال نمیشه گدشت.اوم نگاه های نافذ و وقتی خون میدید برق توی چشمهاشو میشد حس کرد.

پسر دکستر این فصل فکر کنم نقشش از خود دکستر کلیدی تر باشه باید دید ژن قاتل بودن بهش سرایت کرده یا خود دکستر میخواد مثل هری روندشو با هریسون هم انجام بده! ولی فلش بک خیلی لازم داریم ببینیم دکستر تو این چند وقت چیکار میکرده چیا گدرونده.

منتظر قسمت بعد