آخرین سریالی که دیدم | قوانین در پست اول

[wlh]

آخرین سریالی که دیدم در این تاپیک به معرفی سریال هایی بپردازید که در انجمن تاپیکی ندارند. نظرات خودتون رو در موردشون بگید تا شاید سریال های ناشناخته تر هم توی انجمن بیشتر دیده بشن. حالا یه سری قوانین خاص هست که امیدوارم هممون با رعایتشون به رشد این تاپیک و دیده شدن سریال های مهجور کمک کنیم. حتما نام انگلیسی سریال درج شود. اگر سریال مورد نظر غیر انگلیسی زبان است درج نام محلی آن نیز خالی از لطف نخواهد بود. حداقل یک عکس در اندازه مناسب از سریال قرار دهید. حتما از گالری اختصاصی انجمن برای آپلود تصویر یا پوستر سریال استفاده شود. لینک IMDB سریال مورد نظر حتما قرار داده شود. حتما خلاصه داستان از دید شما روایت شود. حتما چند خطی درباره ـی سریال مورد نظر خود بنویسید. لطفا از قرار دادن متن های کوتاه با این محتوا که خوب بود/خوشم اومد/ حتما ببینید یا.... به صورت کلی اسپم خودداری فرمایید. در صورت افشای بخش مهمی از داستان استفاده از تگ اسپویلر را مد نظر قرار دهید. در آخر امتیاز خودتان به سریال را از 10 درج کنید. لطفا در مورد کل سریال نظر دهید و اگر(توصیه نمی شود) بحث اپیزودیک مد نظرتان است پست خود را آپدیت کنید و از ارسال پست جدید خودداری فرمایید. سوالات خود در مورد سریال های معرفی شده در این تاپیک را در اینجا مطرح کنید. لطفا از درخواست لینک و قرار دادن لینک دانلود در تاپیک اجتناب فرمایید. ** امیدواریم با رعایت نکات بالا تاپیکی مشابه با آخرین فیلمی که دیده ام در زمینه سریال ها داشته باشیم.

راهنمای تصویری تاپیک

[Raylan Givens]

Het Gouden Uur aka The Golden Hour

داستان دو تا پسربچۀ افغانستانی که خانواده‌شون به‌خاطر ناآرامی‌ها سعی دارن فرار کنن. اتفاقاتی میوفته که باعث می‌شه یکی‌شون سر از «هلند» دربیاره و اون‌جا بزرگ بشه و پلیس اون کشور بشه، دیگری هم تروریست بشه... چیز زیادی نمی‌شه دربارۀ داستان گفت، چون کلیشه‌ایه؛ اما خوش‌ساخته و کیفیت ساخت بالایی داره. قسمت اول به‌نسبت آرومه چون حکم فضاسازی و شخصیت‌پردازی داره، ولی از قسمت دوم می‌ره روی صد و تا قسمت آخر اون هیجان و روند سریع روایت رو حفظ می‌کنه. نصف سریال هم فارسی هست، البته از نوع دری؛ بااین‌حال بیش‌ترش قابل‌فهمه. مثلاً «تقصیر تو نیست» رو می‌گن «گناه تو نیست»، یا «تعقیب‌ش کردم» رو می‌گن «از پشت‌ش رفتم» :)) درمجموع برای ۵ ساعت سرگرمی گزینۀ خوبیه.

[sadegh2129]

Such Brave Girls سریال راجب ۲ تا خواهر و یه مادر که باهم زندگی میکنن پلات داستانی نداره بیشتر اطراف روابط ۳ شخصیت اصلی پیش میره با یه کمدی عالی توی شرایط امروز شخصیت ها جوری هستن که خیلی میشه باهاشون همزاد پنداری کرد . قسمت هایی از سریال که راجب جوک های تراپی رفته خیلی بامزه هست خلاصه جزو بهترین سریال های کمدی که دیدم

[saeedporreza9]

Ted

از نظر کمدی مینی سریال خوبی بود. فضاش وایب مستربین میداد و بازی پدر و مادر جان خیلی عالی بود. بهترین قسمتش هم قسمت آخر بود. پ.ن:دو تا تیکه سنگین به ایران انداختن که جالب بود

7/10

[lady snow]

خلاصه داستان و نظر شخصی: مرد داستان کشته میشه. و زنش دنبال قاتل میگرده
داستانش کشش لازم رو داره که هر قسمت بری برای قسمت بعدی. ولی کمی باگ داره داستان
به طور کلی توی این ژانر سریال‌های خیلی بهتری داریم. ولی برای وقت گذرونی بد نیست.مینی سریال بریتیش هست و توی ۸ قسمت تکلیف مشخص میشه

امتیاز من: ۷/10[/CENTER]

[kingnessi]

DI Ray داستان: رچیتا برای یه موردِ قتل با موضوعاتی روبرو میشه که اوضاع رو براش تغییر میده. همه ش کلیشه س و داستان جنایی ای که تعریف میکنه هم کششِ لازم رو نداره ولی بازی بازیگر اصلی و کنایه های اجتماعیش باعث میشن انتخاب خوبی برای دیدن باشه. برای فصل دوم هم تمدید شده. 4 قسمت 45 دقیقه ایه و زیرنویس فارسی نداره.

[sadegh2129]

The Curse یکی از بهترین سریال هایی که دیدم در ظاهر داستان ۳ شخصیت اصلی رو دنبال می‌کنیم که میخوان یه reality show بسازن ولی هر چقدر جلو تر میریم ۳ تا شخصیت اصلی لایه های زیادی پیدا میکنن مخصوصا Whitney به نظرم کل سریال بر مبنای تصمیمات اون شکل میگیره سریال موضوع روزی رو دنبال میکنه مثل شکلی که ما دوست داریم تصویری از خودمون رو در رسانه ارائه بدیم شکل واقعی زندگی تاثیر حرکات و گفته های افراد روی زندگی ما فرم روایی جذابی هم داره یه بخشایی از زندگی واقعی کند تره نسبت جاهایی که مختص برنامه هست یه جواریی فیلم در فیلم میشه گفت هست سینماتوگرافی عالی هم داره شکل انعکاس تصویر آدم ها خلاصه یه تجربه‌ی لذت بخشی بود برای من الان به شدت منتظر فصل ۲ rehearsal هم شدم Nathan Fieler. جزو شو رانر های محبوبم شد با این سریال

[kingnessi]

Braqueurs داستان: دوتا دختر واسه تیغ زدن یه خرپولی میرن هتل سراغش و ازش یه کیف میدزدن که جماعتی رو به خاک سیاه میشونن تعجب کردم این یکی تاپیک نداره. یه اکشن خوش ساخته که ایرادات سریال های مشابه رو نداره. کاراکتراش آدم آهنی نیستن، ضدگلوله نیستن و الکی هم قر و فر نمیان و ادای خشن بودن در نمیارن. تیر میخورن میمیرن یعنی دقیقا چیزی که من درباره سریالایی مث Gomorra ازش بدم میاد اینجا حل شده. تقریبا هر قسمت هم با کلیف هنگر تموم میشه و اگه اینو دوس دارید که ایشون خوراکتونه. کاراکترای جذابی هم داره و یه خوبی دیگه ش اینه که نمیخواد با هر ترفندی بیننده جمع کنه و کیفیتِ اکشن و درامش بیننده رو جذب میکنه. دو فصل 6 قسمته س که میانگین 45 دقیقه ان و زیرنویس فارسی داره.

پ ن:
فصل سوم قطعا داره، یه سری گفتن 16 فوریه یعنی 5 روز دیگه؛ یه سری هم میگن معلوم نیست

[sadegh2129]

Somewhere boy داستان پدریه که پسرشو توی خونه نگه میداره و از بچگی بهش میگه بیرون از خونه پر از هیولاست سریال خیلی سریع شروع میشه و پسر تو همون قسمت یک مجبور میشه از فضای خونه خارج بشه ادامه سریال رابطه ی پدر و پسر رو برامون تکمیل میکنه بهشون لایه میده شخصیت های فرعی هم کم کم اضافه میشن نیمه ی دوم سریال قوی تره برای من تجربه ی لذت بخشی بود دیدنش سینماتوگرافی خیلی قشنگی هم داره مخصوصا فضا های باز سریال جزو به یادموندنی ترین رابطه های پدر و پسری بود که دیدم برای من بخش جذاب سریال بود .

[kingnessi]

Cangaço Novo New Bandits داستان: یه یارویی برمیگرده به شهر محل تولدش تا خونه ی ارثیه ایِ پدرشو بفروشه. تجربه جدید و جالبی بود، با اینکه منطق داستانیش یه جاهایی ایراد داشت مث جاهایی که نمیدونست با قید های اخلاقی چکار کنه و یکی به میخ میزد و یکی به نعل. خشونتش هم خوب بود و بدم نیومد. ریتم و کیفیت فنی مناسب و بازی های خوبیم داره. فضای راهزنی توی برزیل خاص بود و خلافکارای نسبتا متفاوتی هم داره که دیدن این سریال رو به تجربه جالبی تبدیل کرده. یک فصل 8 قسمته س که میانگین 50 دقیقه ان و زیرنویس فارسی داره.

پ ن: زیرنویسشو هومن صمدی زده

[lady snow]

[IMG][/IMG]

خلاصه داستان و نظر شخصی: مینی سریال سیاسی تاریخی عاشقانه هست که بر اساس رمانی به همین نام ساخته شده.
داستان اصلی در دهه ۱۹۵۰ میگذره. زمانی که ه ج ن س گ ر ا ی ی جرم بوده و پلیس امنیت افتاده بوده دنبال اینا و از بدنه دولت اخراج میشدن.
و ما داستان عاشقانه دو مرد رو در چند خط زمانی مختلف دنبال میکنیم.
این مدل داستان‌هایی که در دل یه خط زمانی واقعی تاریخی میگذره برای من همیشه جذاب هست.۱۹۵۰ زمان ریاست جمهوری آیزنهاور هست و ما شاهد پشت صحنه دسیسه چینی سیاستمدارها علیه هم هستیم. و باز هم ثابت میشه چقدر تلاش برای رسیدن به آزادی عقاید مهم هست.

پ.ن: سکانسهای ا ر و ت ی ک کمی زیاد هست که به نظرم در این حد نیاز نبود.
پ.ن: اگه هنوز با ه م ج ن س گ ر ا ی ی مشکل داری یه لطفی در حق همه بکن این سریال رو نبین که بعد مجبور نشی به همه فحش بدی

امتیاز من: 8/10