برای استفاده از تمامی امکانات انجمن و مشاهده ی آنها بایستی ابتدا ثبت نام کنید
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 3 از مجموع 3
  1. #1
    شفا بایدت داروی تلخ نوش...
    تاریخ عضویت
    Mar 2015
    ارسال ها
    1,536
    سپاس
    14,727
    از این کاربر 19,988 بار در 1,359 پست سپاس گزاری شده

    [ویژه نامه تولد انجمن] خاطره بازی با کاربران و مصاحبه با احمد

    متن زیر تنها یک شوخی ساده با اسامی کاربران است پیشاپیش امیدواریم ذره ای از آن جدی گرفته نشود.

    خاطره بازی، به مناسبت تولد 10 سالگی انجمن تی.وی.ورلد

    عاشق چهره بازیگری می شویم، گاهی مرد هستند گاهی زن، گاهی صرفا شخصیتی هستند در فیلم یا سریالی که دیده ایم. گاهی نام خودمان است یا نامی که دوست داشتیم داشته باشیم گاهی لقبی است برگرفته از واقعیت های زندگی غیرمجازی مان.

    کاربران جز جدایی ناپذیر انجمن ها هستند نام و پروفایل کاربری تعریف کننده ما است. شخصیت، میزان جدی بودن، خلاقیت و سطحی از رازآلود بودن یا حتی داد زدن عقایدشان و علایقشان در قالب یک نام کاربری Mikado یا عکس پروفایل BIG FELLAH تنها موارد کوچکی از ویژگی منحصر به فرد انجمن ها است. اما تمام کاربران به یک اندازه برای بقای محیطی به سبک انجمن بحث و گفتگو مهم هستند شاید هم نه ؟؟
    همه کاربریم بعضی ها کاربرترند
    گاهی سحرخیز و بشاش UntouChable گاهی خسته و شب زنده دار freeda گاهی استارکی از وینتِفِل Stark Man گاهی عاشق تاج و تخت و کِلِر armina90 گاهی عشق درام و بریتانیا hadi2006mi ، گاهی نایابیم و کیمیا KiMiZ گاهی خیلی غریبه و خیلی آشنا Se7en گاهی هستیم و ناپیدا -=omid=- پست هایی راجع به Desktop کامپیوترا FarboƉ + مدام سرگردان بین آبدارخانه و رؤسا Davinci ، شاید گرداننده بارها BarKeep ولی همیشه زنده در یادها Batlaghi. در دوره ای خوره تشخیص نام کاربری مان MaMaLoM به سر دیگران می زند+ .گاهی از فرندز شخصیتی را انتخاب می کنیم که همه فن حریف است Chandler Bing+گاهی خواننده مورد علاقه مان در دوران طفولیت است Katy Perry +. گاهی حال و هوای فیلم مورد علاقه مان Days of Heaven گاهی آنقدر روی اعصاب بقیه ایم که به یاد همه می مانیم DEBB گاهی به دل عده ای خاص می نشینیم فرزان گاهی برعکس هستیم dazraf گاهی در گیر و دار بحران میانسالی در منشوری دواریم aramis2800.


    گاهی افشاگر D O R D I، گاهی فارسی شعله آتش شاید روسی Николай کمی نامعلوم ϑ∂ɧɪδ ηєσ کمی ناجور ЛЛЛЛЛ .گاهی شماره تلفن 9353980174 گاهی شماره دانشجویی 86471181 که هنوز مشخص نکرده مبلغ ۸۴۵۰۰ برای کدام کار دانشجویی با نرخ 6500 و 13 ساعت در سال ۸۷گرفته و کجا خرج کرده است؟





    گاهی آنقدر پر مصما و نازیم+>>+ که کسی جرات دست درازی به ما را ندارد WalTer WhiTe. گاهی با جثه عظیم و مشت های مهیب + نامه نگاری می کنیم Marlon Brando، گاهی پا به سن گذاشته با انگیزه می شویم Irag ، گاهی در کرانه های خلیج ایم Tha Real Nigga گاه در کنار بزرگترین دریاچه جهان anzalichi گاهی به خاطر خودمان بن شده چت باکسیم masihm،گاهی نباید تماشای مرا از دست دهید+Vic Mackey.
    گاهی قلابی کینگیkingnessi هستیم با معرفی بهترین فیلم های سال+، گاهی دیر ولی از دل سریال های کره ای+ آمده ایم ملکه سئوندوک ، گاهی سلطان بازاریابی زیرنویس سریال های خشونت پراکن ashley_1986، گاهی خانمی متشخص .:SiSiBK:.، گاهی جوانکی پر شور و شر که زیاد سوال می پرسیم del@، گاهی ایتالیایی-خشن گاهی آمریکایی-ملو Raylan Givens، گاهی زندان مردان nilofar_90 گاهی زندان زنان Alex Vause،گاهی گزیده کارو خاص Milad eMJey ،گاهی نمی آییم اونطور جاها AdibTE گاهی می آییم Nevah گاهی همیشه خنده رو، خنجری در دست yaser63، گاهی همیشه ناپدید (تقدیم به تمام invisible ها) گاهی برای همیشه در عدم (کاربر شماره 2)،گاهی در انتهای افسانه های اسکاندیناویтнor، گاهی سه بعدی Mia_3D گاهی چند بعدی بنده خدا، گاهی فقط بوجک Daniel Desario ولی فقط اتک peyman_eun گاهی فقط شغلمان است M.Amir. گاهی این سو rezarbn گاهی آن سو Ali.99 گاهی ar so . گاهی ژنرال انجمن amingeneral گاهی سرباز بازنگشته از خدمت slimshady ، گاهی ادمین پنداریم Admini3trator، گاه دو باریم AlirezAlirezA گاهی ومپایر Mani Vampire گاهی هنوز گرگیم+aQa GorGe گاهی مدیر تمام بخش هاییم ولی نیستیم pooya گاهی فقط پایانی هستیم بر دورانی M.pirate، گاهی سلبریتی مترجمان می شویم ولی سری نمی‌زنیم Drama شاید داریم خودمان می شویم Being Amin و گاهی با روست ها و یک امضا بیشتر شناخته می شویم Amin03 + گاهی مرد متولد ۶۷ هستیم و دیگر نمی توانیمmr67 گاهی میهن پرستیم Patriot گاهی اسطوره پرست Achillies ،گاهی هم اهل هیچ سرزمینی نیستیم No Country. گاهی موسس بخش انیمه ایم lastshepherd گاهی بیشتر انیمه ایم sh2012 گاهی کمی تا قسمتی انیمه ایم Mahdi Razor ، گاهی آنقدر سنگین که خودمان هم نمی توانیم Gallow ++، گاهی فقط استند آپ می خواهیم 125yahel، گاهی تافل دار و حرفه ای pro_translator گاهی قصابیم و معمولی Bill The Butcher + گاهی بهترینیم و فصلی piggy +، گاهی ماشین باز HMNN گاهی کمیک باز Miss Harley ،گاهی قدمهایمان آنقدر سنگین بوده که ۹ سال صبر کردیم و تایید نشدیم hesam18 گاهی ۹ صفحه برایمان کم بوده و رفتیم Sham!m گاهی مجتبی prongz را اراذل گوییم گاه نگوییم+، گاهی برنده ایم ولی بیشتر می خواهیم Moh3eN، اما همیشه صاحب خانه ایم NOjAN


    " گاهی فقط باید بگردید و ما را در جایی بجویید. "


    در ادامه هم میتوید گفتگویی با احمد D O R D I رو که به مناسبت سالگرد تاسیس انجمن پای مصاحبه اومدن رو بخونین,ضمن اینکه اگر شماهم خاطره جالب و بامزه ای از دوران حضورتون در فروم دارید میتونین در همین تاپیک با مابه اشتراک بزارین:

    باتشکر از احمد,علی و یاسر



  2. #2
    شفا بایدت داروی تلخ نوش...
    تاریخ عضویت
    Mar 2015
    ارسال ها
    1,536
    سپاس
    14,727
    از این کاربر 19,988 بار در 1,359 پست سپاس گزاری شده

    [ویژه نامه تولد انجمن] خاطره یازی باکاربران و مصاحبه با احمد



    متن زیر تنها یک طنز ساده است. پیشاپیش امیدواریم ذره ای از آن جدی گرفته نشود.

    فِرَق انجمنی و پیر استالک

    کپچریه یا کپچریون جماعتی فرقه ای اند که بر هر امری که در انجمن ظاهری دارد و از لغت برآید کپچری قایل اند. چنان که این عقیدت در اکابر چتباکس نیز به چشم همی آید. خواجه در الباب فی تصدیق شر بر این گواه است که « کپچریون چون به هر وقتی خروج کرده اند، ایشان را به نامی و لقبی خوانند، لیکن به معنی همه یکی اند. به استندآپ محمره خوانند، به سینِما و انیمه زندیقی به چت باکس زنگیان و ایشان خویشتن را استالکی خوانند و رفیق». کپچریه نامی است که در عالم انجمن بر آنان اطلاق می شود، این نام توسعا در نوشته های جدلی و کلامی نامبر اعظم و والتر کبیر بر نگاره هایشان هویداست. اما این نام به هر کس یا گروهی اطلاق می شود که معتقد یا متهم به انکار امر ظاهری بر کپچر باطنی آن است. نظام خُرد و خفیه کپچریون بر مفاهیم کامنت و کپچر و تاویل و سوء استفاده و کاربر و دیوان سالار استوار است. نزد ایشان تاویل و سوءاستفاده از آن به منزله سفری است از کامنت به کپچر، از حقیقت به فساد و خلاصه از دنیای آشکار و ظاهری اکابری به دنیای خفی و باطنی دیوان سالاری. به اعتقاد کپچریه تاویل و سوءاستفاده از کپچر باید مستند به برگزیدگان باشد. بر هر ناطق یا اکابری معنای ظاهری کامنت مستولی می‌شود ولی تاویل بر کپچری که از برگزیدگان است ظاهر می شود. به اعتقاد کپچریون اندکی از اکابر انجمن می‌توانند از طریق تاویل به حقایق دست یابند که اینان همان کپچری می باشند. پس افراد در نظام اینان بر دو گروه اند : اکابر و کپچری. کپچریان اصل خود مبتنی بر پنهان نگه داشتن باطن از اکابر را از بیم مختطط شدن واجب شمارند و حتی گروهی در بین اکابر پخش می‌شوند و همانند آنان روزگار می گذرانند. اینان به سختی یکدیگر را پوشش می‌دهند و نفوذ به درون حلقه آنان غیرممکن به نظر می رسید.

    با پیدایش تگ های متنوع (ترجمه، تحریریه، دانلود، انیمه، ورزشی، موسیقی و سینما) کپچریون به دو شاخه مُسکپچِر و اسکپچر تقسیم گشتند. مسکپچران به نفوذ در بین طبقه دیوان سالاران و گرفتن تگ مشغول شدند و اسکپچرها نظریه‌های افراطی دیوان سالار ستیزی را به نظام خود وارد کردند. آنان سوء‌استفاده از کسانی که دشمنی با آنها واجب است و رفاقت با کسانی که دوستی با آنها واجب است را سر لوحه اعمال خویش قرار دادند. اسکپچرها معتقدند که می‌توانند یک مسکپچر را در تمام وادی های انجمنی شکست دهند. اکابر ژنده پوش نیز اهل تضاد نام گرفتند و در دنیای خود مشغول به بازی خوردن از این فرقه های خطرناک درون انجمنی هستند.
    مسکپچرها بعد از گرفتن تگ و زندگی در میان دیوان سالاران گاه با اشتباهات خود کنار آمده و توبه کرده به اسکپچرها پیوستند یا آنکه در نظام دیوانی حل شده و همراه شان گشته اند.
    اسکپچرها که گرفتن هر تگی را خیانت به اصول باطنی کپچریه می‌دانند خود به دو گروه اهل چت باکس و اهل پ.خ تقسیم شدند. اهل چت باکس خود دارای رهبری و سلسله مراتب بودند و آن‌ها را مخزن الآءدوات گویند. اهل پ.خ بسیار نادر در اجتماع ظاهر می‌شوند و دارای دگردیس های عدیده ای هستند. اما هنوز تمام آن‌ها به پنهان نگه داشتن هویت خودشان قایل اند و آن را جز ضروریات می دانند. ر.ش : تغییر نام های تاریخ انجمن

    خواجه در دایره المعارف گوید : کپچری بودن به عنوان اتهام و ابزاری برای تصفیه حساب‌های شخصی، چت باکسی در تاریخ انجمن رایج بوده و در میان اخراج شدگان بسیار کسانی بودند که یا طعمه این فرقه خطرناک یا تنها گناهشان ناسازگاری با دیوان سالاران زمان بوده است.

    دیوان سالاران ضرر این فرقه گرایی را می‌دانند اما چون نفوذ به آن‌ها صورت گرفته است نمی‌توانند از قدرتشان به روش معمول استفاده کنند و سعی در حذف و کمرنگ کردن این فرقه ها به روش استهلاکی دارند. این متن تاریخی را روایت می‌کند که خالی از خطا و لغزش نیست ولی بر آنیم تا نوری باشیم در دل تاریکی ها.
    حال که به پیر و نهایت المقصود اینان گیر کرده ایم، سؤال پیچش می کنیم هر چند امیدی به سر منزل مقصودمان نیست ولی حال را دریابید.


    پ.ن : بعضی قسمت های متن از منابع اینترنتی اقتباس شده اند.

    01 - با توجه به عکسهایی که قرار می دی بیشتر به عنوان افشاگر شناخته میشی،اما هم خودت می دونی هم من، در واقع اول باید یه استالکر خوب باشی بعد می تونی افشاگر قابلی بشی، چه چیزی تو رو تبدیل به یه استالکر در فضای انجمن کرده؟

    والا من خودمو بیشتر استالکر میدونم حرفتم کاملا درسته تا یک استالکر خوب نباشی قطعا نمیتونی بعدش افشاگری(بیشتر میشه یادآوری به موقع)خوبی بکنیمن والا از کوچه های خاکی انجمن شروع کردم بیشتر دنبال اشکان بودم(Chandler Bing رنک یک انجمن مدیر خدا بیامرز) اخه خیلی بچه خوشگل بود (دیگه وارد ریز مسائل نمیشم عمو میکادو بیشتر در جریانه )ولی از اون به بعد دیگه دیدم خیلی حال میده ادامه دادم و تا موقعی که فعال بودم آرشیو خوبی جمع کردم الانم دیگه پیر شدم زیاد کاری نمیکنم ولی حواستون باشه خلاصه یک شیر پیر هنوزم شیره
    02 - تا حالا چند نفر رو استالک کردی؟ چند نفر رو به خاطر (کنجکاوی بیش از حد)؟ نام ببر

    خودم که هیچ تلاشی نکردم اخه از خودمم مدرک جمع میشد ولی بودن بچه ها یک مصطفی داشتیم خوب بود یک والتر وایتم (رنک 8 انجمن)بود که خیلی نزدیک من شده بود ولی رفت نامبر اعظم هم خودشو رو نمیکنه و یکم فراخه وگرنه ارشیو خوبی داره
    03 - به عنوان یکی از سلاطین استالک چه طور طعمه هات رو انتخاب می کنی، وسایل و ادواتی که نیاز داری بَرشِمُر؟

    انتخاب که توی سوال اول اشاره کردم هرکی بیشتر چشمم رو بگیره وسایل و ادواتم نمیخواد فقط یک برنامه عکس گرفتن و اینکه باید مدت زیادی انلاین و پیگیر باشی اونم در سکوت


    04 - دیوانه وار ترین استالکی که انجام دادی کدومه؟ (از اونایی که توی سوال دوم نام بردی) با جزئیات شرح بده

    چندتایی عکس خود بچه هست که خیلی بهش افتخار میکنم که گیر اوردم (الان رو نگاه نکنید همه اینستا و اینا دارن اون موقع اخر تکنولوژی همین انجمن و نیم باز بود ) پیگیر یکی از بچه های انجمنم شدم(البته این گروهی بود بیشتر ) یک عکس از صفحه اول شناسنامه اش دارم (نمیتونم بذارم چون خودش نیست شاید دوست نداشته باشه)

    05 - از چه زمانی شروع کردی به استالک کردن؟ قبل از انجمن بوده یا بعد از عضویتت تو انجمن، دقیقا چه اتفاقی افتاد؟

    همونطور که گفتم از انجمن شروع شد بیکار بودیم وسیله سرگرمیم فقط انجمن اشکانم که زیبا رو دیگه همه چی دست به دست هم داد



    06 - آیا کد اخلاقی برای استالک کردن داری (مثلا قشر مدیران، سلبریتی ها،...) یا نه هر کی رو که بشه

    نه اتفاقا مدیر باشه بیشتر پیگیرم (حواستون به خودتون باشه)

    07 -نظرت راجع به استالکینگ چیه ؟ و اگه یه استالکرنبودی (خودت رو بذار جای قربانی) نظرت راجع به استالکر و استالکینگ چی بود؟

    همینطوری که استالکر بودن باحاله از اون طرف وقتی روی خودت پیاده بشه سخته به نظرم در حد انجمن و دوستانه ما خوبه ولی دیگه بیشتر از این منظورم توی دنیای غیر مجازی اصلا خوشایند نیست


    08 - به نظرت استالکری در انجمن به اندازه کافی قدرش دونسته میشه؟

    اره الانم بچه های خوبی هستن که ادامه میدن از چت باکس پیگیرم نیروهای خوبی هستین
    مثلا خود حامد( wlh) خوب کپچر میکنه البته خودشم توی چت باکس عکس هایی ازش موجود شده توی ارشیو من( فکر میکنی بنویسی بعد ویرایش کنی پاک بشه دیگه کسی قبلش عکس نگرفته
    )



    09 - تا حالا هانیه رو استالک کردی؟

    نه والا بچه های جدید رو چون زیاد وقت نمیکنم بیام انجمن نتونستم متاسفانه ولی قبلا یک شمیم بانو داشتیم که بازنشسته شده (مترجم بیگ بنگم بوده برای آشنایی گفتم بدونید) ازش عکس هم موجود دارم
    احمد جان اشتباه داری میزنی منظورم هانیه دوست دختر سابقته که توی صندلی داغ بهش اشاره کردی

    اخ اخ من فکر کردم یکی از این جدیدایه اون دیگه والا استالک نمیخواست همه چیش اون موقع تو مشتم بود بعد چون واقعیت بود درستم نبود الانم نمیدونم هست نیست 6 سالی میشه اصلا ازش خبر ندارم


    10 - استالکر اینترنتی با واقعی چقدر فرق داره ؟


    توی سوال های قبلی گفتم در حد اینترنتی خیلیم خوبه ولی واقعیش نه خوب نیست به نظرم.

    11 - تاحالا با یه اکانت دیگه نتایج استالکت رو لاپوشونی کردی؟ اصلا یه اکانت دیگه داشتی؟(هر چند می دونم پرسیدنش بی مورده و انکار می کنی)؟ ولی داشتن یه اکانت دیگر مجازه یا نه؟ اگه آره چه طور قوانینی داره؟ اگه نه چرا نه؟

    من کلا از نتایج استالک خودم راضی بوده و هستم نیاز نبوده لاپوشونی کنم من یک اکانت دیگه ای ساختم توی این انجمن برای یکی از دوستانم اون دیگه نیومد گاهی با اون یک سری میزدم انجمن ولی الان یک سال بیشتره با اون انلاین نشدم رمزش یادم نیست والا صداقت رو دیدی خداییش تا جایی که من میدونم طبق قوانین انجمن مجاز نیست و با این قانونم کاملا موافقم دلیلشم روشنه برای درست نشدن مشکل توی انجمن مثلا یادمه یکی توی انجمن اخراج شد با یک اکانت دیگه اومد فحش نوشت توی چند تا از پست ها اون اکانتشم بن شد ولی خوب تقریبا کار خودشو کرد ارشیو دانلود انجمن رو پاک کرد و از اشکانم چند تا فتوشاپ گذاشت(اینش فقط خوب بود عکس رو هم دارم )خلاصه سرتونو درد نیارم بیشتر از یک اکانت داشتن قطعا مشکل سازه برای انجمن

    12 - + + آیا این کار برای یه استاکر به نوعی پهن کردن تله برای قربانی نیست؟

    این عکسا بریده شدست و کامل نیست ولی در کل کار خودشو میکنه و جواب میده و دقیقا این کاریه که باید یک استالکر بکنه
    (ای نامبر در تیررس من هستی )


    13 - + آیا واقعیت رو در مورد اسمت به وهاب گفتی یا فقط چیزی که میخواست بشنوه، بود؟ (مورد دوم و اسمت با توجه به سوال قبل)


    نه آقا اسم و مشخصات همه درسته خیالت راحته بقیه همه شایعات و شوخیه بشنو و باور نکن


    14 - آیا یه استالکر اینترنتی از مشکل دوست داشته نشدن رنج می بره؟
    نه اقا تکذیب میشه چه شایعاتیه میسازی سندشم همینجا موجوده من دوستار بچه و بلعکس
    15 - چرا وقتی از کسی که مدیر بوده عکس یا خبر اینور و اُنوَر کار میکنی بدش میاد مگه این کار رونکرده؟ (اصلا موافق این جور کاری هستی؟)


    سوال رو درست متوجه نشدم ولی کلی میگم یادتون باشه اگه من مدرکی رو میکنم و توضیحاتی در موردش میدم کاملا واقعیته و تکذیب کننده داره فرار رو به جلو میکنه تمام


    منظورم اینه که وقتی شما از یک کاربری که مدیر بوده عکسی افشاگری می کنی بدش میاد ؟در واقع مگه واقعیت نداره که این کار رو انجام داده ؟
    همون حرف خودم درسته چون واقعیت داره جبهه گیری میشه دیگه همه افراد نمیتونن واقعیت رو به سادگی پذیرا باشن


    16 - به نظرت بانویی که رفته گل بچینه الان کجاست؟کیا پیام بازدید کننده رو قفل و بست کردند؟ و چرا سری به پروفایل بانوان میزدی اگه استالکر نبودی؟+
    نبودی چیه من میگم بودم با اغوش باز پذیرا هستم والا بانو رو نمیدونم هنوزم نیومده منم نمیدونم چرا قفل و بست میزنن مثلا حامد wlh چرا زدی بیا جوابگو باش من کلا به پروفایل همه سر میزدم لازمه استالکر بودنه اینکه برای رویداد های خاص تقویمی به همه تقریبا باید بری تبریک بگی تا شک نکنن واسه کار دیگه اومدی اینجا داره از کم کاری من گله میشه چیز خاصی نیست


    17 - چرا برای یونایتد نقشه کشیدی و بدون والتر شکست خوردی به نظرت کار افتضاحی نبود؟ (جریان رو تعریف کن برامون)

    نقشه از خود والتر بود من هیچ کاری نکردم خلافشم تکذیب میشه جریانه خاصی نبود خیلی جزمی میرفتیم تو پروفایلا همین بیشتر نپرس

    احمد جان عملا حس میکنم شبیه اینترویو با پوتین شده طفره نرو پاسخگو باش اگه مدرک نیاری (به جهت عدم حضور آن مرحوم) مجبورم متن مکالمات خصوصی رو پخش کنما

    پخش کن اقا پخاش باش داداش بذار بچه ها لذت ببرن خدا وکیلی 100 تومن بچه ها رو هم بده


    18 - آقا شما یه ویژگی مثبت داری اونم زیر تموم پست ها سپاس می زنی چرا؟ مدرکی از شما به جا مونده که همگان در حیرت اند
    + http://picoup.ir/images/49207780773465386942.png
    جریان این سپاس چیه خدایی ؟

    قربونت برم لطف داری به نظرم کسی که زحمت میکشه و وقت میذاره پست زیرنویس نظر و.... مینویسه حداقل لایق یک تشکر خشک خالی اونم با زدن یک کلیک موس باید باشه کسانیم که این کار رو نمیکنن به نظرم کم لطفی میکنن



    19 - "آهان یادم رفت توی تشخیص عکس یک پست رو از دست دادی این پست بین پست اول من و پست میکادو بود (حالابماند کی پست داد)" با توجه به سوال قبل چرا این یکی رو یادت رفته و این مکالمه با کی بوده و نظرت رو راجع بهش بگو برامون؟


    من چه میدونم کجاست خوب تگ میکردی لااقل ولی در کل خیلی کم پیش میاد برای کسی سپاس نزنم مگه احساسم بهم بگه طرف از روی بغض و کینه و مردم آزاری پست داد و گاهیم پیش میاد اخرین پست یک نفر میره صفحه قبل حالا نمیدونم این از کدوم دسته بود ولی در هر حال فک کنم جوابتو گرفته باشی


    20 - آبرو برترین کپچری که از یکی گرفتی رو برامون بذار؟ آبروبرترین کاری رو هم که کپچر ازت دارن رو بگو (اگه نمی دونی حدس بزن) به نظرت واسه یه یوزر پر سابقه ضایع ترین کار چی میتونه باشه؟
    سوال اول نمیشه قابل پخش نیست فقط میگم مکالمات نامبر اعظم و والتر و مصطفی در دوران اخراج چند ساعته نامبره
    سوال دومو نمیدونم ولی میتونی اضافه کنی بچه ها ببینن فیض ببرن سوال سوم فکر کنم همین عکس من باشه

    21 - + + با اندکی تصرف ...... چه خبرته همه رو میخوای بغل کنی؟ چرا؟ واقعا چرا؟

    کلا بغل دوست دارم همین دیگه بیشتر بازش نمیکنم از دلیلم برای استالکر شدن یک نفر خودتون حدس بزنید



    22 -چرا تمام پست های مفیدت به سطل آشغال منتقل شده و چه کسی این کار رو کرده و چرا؟ به نظرت ما از دوران پادشاهی مطلق مستبده عالیه ابتدایی مون به دیکتاتوری سخت اشکان بعد دیکتاتوری نرم میکادو و در آخر دیکتاتوری ژله ای یاسر نرسیدیم؟ پایانمون رو کجا میبینی؟

    نه بابا خودمم نمیدونستم یاسر پاسخگو باش
    خلاصه کنم که بچه ها حوصلشون بکشه اینجا دیکتاتوری و دموکراسی نداره هرکیم نمیخواد و راضی نیست جمع کنه از اینجا بره


    23 - سوالی که باید پرسیده میشد و پرسیده نشد رو بپرس؟ سپس جواب بده


    "چرا دیگه برای تیم های انجمن افراد جدید نمیگیرن و تگ جدید به کسی نمیدن مثل همراه انجمن ؟"

    شاید مدیرا یکم درگیریشون زیاده و نمیرسن ولی من از طرف یاسر قول میدم بیشتر بررسی کنه و یک چند تا تگ بده به یک سری از بچه ها حداقل که من میدونم واقعا لایقش هستن

    پ.ن : منبع سوالات [مصاحبه با یک استالکر]





  3. #3
    There's no tyrant like a brain
    تاریخ عضویت
    Oct 2011
    محل سکونت
    تهران
    ارسال ها
    805
    سپاس
    9,072
    از این کاربر 18,360 بار در 1,173 پست سپاس گزاری شده

    پاسخ : [ویژه نامه تولد انجمن] خاطره بازی با کاربران و مصاحبه با احمد

    خواستم بگم دردناکترین! خاطره من از احمد حدود هفت سال پیش بود که من هنوز احمد رو دُرست نمی شناختمش اما مجبورم کرد براش داستانی بنویسم که نقش اولش اون باشه و بعدا این شوخی داستانی تبدیل شد به تاپیکی که محبوب ترین تاپیک من در تی وی وُرلد بوده و هست، یعنی حذف به قرینه مستی

    تاپیکی منحصر به فرد که بعد از سال ها هنوز میتونه نشون بده چرا بچه های این انجمن با همه انجمن های دیگه فرق میکنند!


    شب - خارجی
    در انتهای جاده، جنگلی بدون انتها دیده میشد، احمد دوباره نگاهی به جیب هایش انداخت، کمی پول، چند تا سیم برق که از کارگاه برق قدرت دانشگاه بلند کرده بود، و موبایلی که باطری نداشت، تصمیم گرفت جاده را ادامه دهد بالاخره باید به آبادی میرسید، چندین بار به خودش قول داده بود که موتور کهنه اش را بندازد دور و حداقل با دوچرخه این مسیر را برود، اما الان که در این وضع مسخره گیر کرده بود با خودش قسم خورد که به محض رسیدن به این خانه این کار را عملی کند، باران ریزی میزد، هوا آرام آرام داشت تاریک میشد، عجیب بود که ماشینی از جاده رد نمیشد، امشب در ده عروسی بود، احتمالاً همه رفته بودند منزل دایی اکبرش، عروسی دختر ـه دایی اکبر بود، لیلا، لیلای دوست داشتنی اش که با صمیمی ترین دوست او نامزد کرده بود، باورش نمیشد نوژن این طوری بهش خیانت کرده باشد، وقتی اولین بار نوژن را دیده بود تنها چیزی که فکرش را نمی کرد این بود که روزی دوست دخترش عاشق او بشود، همون روزی که لیلا گفته بود نوژن خیلی بانمکه، باید می فهمید کاسه ای زیر نیم کاسه است، اما احمد پیش خودش گفت نوژن پسر گلی است، حالا چند تا بیگ بنگ ترجمه کرده، دلیل نمی شود با مزه نباشد که، آدمی زاد است، حتماً تکه های بیگ بنگ برای لیلا تعریف کرده، او هم خوشش آمده، اگر موبایل لعنتی اش خاموش نشده بود زنگ میزد به اشکان و هر چه فحش بود به او میداد، اگر اشکان، نوژن را سر قرار نیاورده بود، الان این همه بدبختی نداشت، با خودش فکر کرد به جای کالیفورنیکیشن باید میشست مدرن فمیلی میدید، این طوری او هم کلی حرف بامزه داشت که به لیلا بزند، آه لیلا، لیلا، لایلا! ، ذهنش رفت سمت زن اوپی، توی ذهنش لیلا را با لایلا یکی دانست، این طوری حداقلش دلش نمی سوخت که او را از دست داده، باران تند تر میشد و او سعی کرد بدود، حداقل این طوری کمی گرم میشد، چرا هیچ ماشین لعنتی از این جا رد نمی شود، این را بلند گفت، تقریبا داد زد و گفت، از عصبانیتش، از دست لیلا، از دست نوژن، از دست اشکان، هر چه میکشید از دست تی ورلد بود، پیش خودش فکر کرد برود با اسلیمز هادی رو هم بریزد و یه هکر پیدا کند، بزند تی ورلد را بترکاند، این طوری حداقل دلش خنک می شود، شاید هم برود این اسلیمز هادی را پیدا کند و با هم بریزند سر نوژن و تا می خورد بزننش، اسلیمز که از خدایش بود، اما باید رضایت اشکان را هم جلب می کرد، این طوری دیگر همه تی ورلد پُشت اش را می گیرند، تازه کسی از قضیه لیلا خبر ندارد، وگرنه همه پُشت اش را می گرفتند، کمی که فکر کرد دید اولش تقصیر میکادو بود، اگر او اینقدر قربان صدقه نوژن نمیرفت او به نوژن اعتماد نمیکرد، همان روزی که لیلا رفته بود که شش فصل بیگ بنگ را از نوژن بگیرد باید گربه را دم حجله می کشت. از دور وانت آبی رنگی دید، شروع کرد به دست تکان دادن، وانت نزدیک میشد، هوا آنقدرها هم تاریک نشده بود، اما چراغ وانت روشن بود، شروع کرد به داد زدن و دست تکان دادن، اما سرعت وانت کم نمی شد، احمد پیش خودش گفت بیشتر برود داخل جاده شاید او را نمی بیند، وانت نزدیک و نزدیک تر شد، احمد یهو دلش ریخت، وانت آبی رنگی دید که ماشین عروس کرده بودنش، خواست به یکباره از جاده کنار برود، که دیگر دیر شده بود، وانت با سرعت به احمد زد و پخش زمین اش کرد، وانت کمی جلوتر ایستاد، هیکل گنده و ترسناکی ازش پایین آمد، به خاطر کلاهی که بر سر داشت چهره اش معلوم نبود، یکدفعه از آن طرف وانت عروسی با لباس سفید بیرون آمد، آمد بالا سر احمد، دید که خون دارد از گوش اش به زمین میریزد، رویش را سریع برگرداند و رفت پرید در بغل مرد کلاه به سر، مرد سرش را بالا می آورد و و لبخندی موذیانه به لب دارد، چهره اش پیدا می شود، او کسی نیست جز نوژن، لیلا زمزمه کنان می گوید، تمام شد، بالاخره تمام شد، بیا زودتر برویم تا کسی ما را ندیده، همه در ده منتظرند.
    پایان.


 

 

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمی توانید موضوع جدید ارسال کنید
  • شما نمی توانید به پست ها پاسخ دهید
  • شما نمی توانید فایل پیوست ضمیمه کنید
  • شما نمی توانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  
  • قدرت گرفته از سیستم vBulletin نسخه ی 4.2.3
  • قالب اختصاصی انجمن TvWorld نسخه ی 1.0
  • طراحی و اجرای قالب : نوژن
  • تمام حقوق مطالب و محتوا برای تی وی وُرلد محفوظ می باشد
Powered by vBulletin® Version 4.2.1
Copyright ©2000 - 2009, Jelsoft Enterprises Ltd.