Westworld:بحث و تبادل نظرپیرامون فصل سوم

[yaser63]

در این تاپیک می‌توانید پیرامون سوم سریال Westworld که پخش تلویزیونی آن از پانزدهم مارس2020 (بامدادوشنبه بیست و ششم اسفند98) از شبکه HBO آغاز می گردد بحث و گفتگو بفرمایید. لطفا اگر می‌خواهید در مورد قسمت خاصی بحث کنید، در ابتدا عنوان قسمت موردنظرتان را بیان کنید تا دیگران متوجه بحث شما بشوند، و از اسپویل شدن مطلب برای دوستانی که هنوز قسمت مورد نظر را ندیده اند، جلوگیری شود. در موارد ضروری استفاده از تگ اسپویلر را نیز مد نظر قرار دهید.

[Alex Vause]

قسمت اول که خیلی خوب بود. سریال کلا وارد یک فضای جدید شده و انگار یه سریال دیگه است. بازی ها عالی آرون پاول هم که عالی بود. واقعا چه هزینه ای می کنند برای ساخت یه سریال! داستان خوب بود فقط امیدوارم دوباره بی خودی نخواند سریالی به زیبای westworld بخاطر پروپاگاندای یهودی ها ببرند سمتی که اصلا نیازی نیست! (اشاره به سکانس آخر). پیمان معادی چی میگه اون وسط :دی

[MrP]

قسمت اول خب بعد از مدتها فصل سوم Westworld شروع شد و بهتره خودتون رو آماده کنید که بعد از هر قسمت یه قرص سر درد بندازید چون قراره مغزتون با سوال ها و پیچیدگی داستان به چالش کشیده بشه. شاید بر خلاف انتظارها این قسمت اونقدرها هم پیچیده نبود ولی به نظرم در عین روایت ساده بازم داستان نکات ریز و درشتی زیادی داشت. (از اینجا به بعد اگه این قسمت رو ندیدین نخونید) اسم این اپیزود Parce Domine هستش و مثل همه قسمت ها اسم اپیزود ارتباط مستقیمی با اتفاقات اون اپیزود داره، در واقع این کلمه نام سرودی کاتولیک هست که محتوای آن طلب بخشش مردم از خداوند برای مصون ماندن از خشم الهی هستن، که ارتباط این کلمه به دیالوگ های «دلورس» در آخر اپیزود باز میگرده که هنگام کشتن اون مامور امنیتی میگه: «شما آزاد بودین و خدایی نداشتین و سعی کردید برای خود خدایی بسازید ولی خدایان واقعی تو راهن و خیلی هم عصبانین». مشخصه که «دلورس» در پی انتقام از بشریت هستش و خودش رو در مقام خدا میدونه ولی برای رسیدن به هدفش باید به دستگاهی به نام «ریهوبوم» دست پیدا کنه. دستگاهی که در ظاهر کلید موفقیت برای «دلورس» هست ولی شاید این دستگاه رقیبش باشه. «ریهوبوم» : خود این دستگاه کلی سوالات تو ذهن بیننده ایجاد میکنه، اون چیزی که مشخصه این دستگاه قویترین هوش مصنوعی ایجاد شده است که تمام رفتار و استراتژیهای بشر رو پیش بینی میکنه، توسط شرکت «اینسایت» ساخته شده که ظاهرا" «دلوس» نیز زیر مجموعه اونه ؛اگه فصل قبل تا حدودی یادتون باشه چند جا اشاره میشه که هدف از ساخت پارک مطالعه میزبان ها نه بلکه میهمان ها هست که به نظیر میاد «ریهوبوم» نتیجه همون مطالعات هست که حالا به مرحله اجرا رسیده. هیچ اشاره ای به خالق دستگاه نمی شود و فقط میدانیم که او مُرده است و کنترل دستگاه دست شخصی به نام «سراک» هست. اینجا چند تا سوال مطرح میشه که خالق دستگاه و «سراک» کیست که باید منتظر اپیزودهای بعدی بود ولی چیزی که این دستگاه رو هیجان انگیز میکنه توانایی اون برای پیش بینی و برنامه ریزی هست که همین مسئله باعث میشه دنیای واقعی خودش یه سیستمی تحت کنترل «ریهوبوم» باشه. به این دیالوگ دوست «لیام» توجه کردین؟ « چقدر عجیب میشه که توی یه شبیه سازی یه شبیه سازی دیگه ساخته باشن؟» . بهتره منظورم رو با این مثال برسونم، شما با برداشتن هر لایه از پیاز به هسته اون نزدیکتر میشید یعنی اینطور باید برداشت کرد «دلورس» با عبور از دنیای Westworld و ورود به دنیای واقعی تازه یک قدم به دنیای واقعی و حقیقی نزدیک شده که از کسی که برادرش فیلمی مثل Inception رو ساخته اینجور سناریویی بعید نیست. «کیلب»: یکی از نکات هیجان انگیز در مورد این فصل حضور «آرون پال» تو فصل سوم بود. شاید بعد از پایان این اپیزود خیلیا این سوال رو بپرسن که «کیلب» انسانه یا ربات؟ به نظرم به احتمال بسیار قوی اون رباته، نحوه بیدار شدن «کیلب» از خواب دقیقا" مشابه بیدار شدن ربات ها تو فصل های قبله و از طرفی چند تا دیالوگ رد و بدل شده این احتمال رو قوی میکنه مثل دیالوگ مادرش که میگه « تو پسر من نیستی» و دیالوگ دوستش که میگه « اگه تو بازی تقلب هم شده باشه باید بازم ادامه داد». از طرفی برخورد «کیلب» و «دلورس» هم به نظر نمیاد اتفاقی باشه و یا کار خود «دلورس» هست یا «ریهوبوم» که اگه «کیلب» انسان باشه دومی محتملتره وگرنه شاید «کیلب» یکی از همون گوی هایی هست که از پارک خارج شده. نکته آخر اینکه «دلورس» با پنج تا گوی از پارک خارج شد که ظاهرا" اون ماموری که تو آخر اپیزود شبیه سازی شده بود «هکتور» یا «تدی» بود ولی به نظرم احتمال «هکتور» بودنش زیاده و «تدی» کسی نیست جز خود «شارلوت هیل» و «برنارد» هم که مشخصه ولی مابقی هنوز علامت سوالن که تو اپیزودهای بعدی باید منتظر جواب موند. در مورد این اپیزود کلی حرفهای دیگه هم هست که از گفتنش فعلا" صرف نظر میکنم و منتظر قسمت های بعدی میشم مثل «جری» و تشابهاتش با مرد سیاهپوش ، تست های «برنارد» و سهامدار ناشناس «دلوس»، «میو» و حضورش در پارک و تغییر تم پارک به جنگ جهانی دوم و ... . به نظرم این فصل باید منتظر جنگ ربات ها بود نه چیز دیگری.

[opeth1h]

اپیزود اول
parce Domine خدایا به ما رحم کن

قسمت اول شاید از جدیدترین فیلم های باکس آفیسی که دیدم پر هزینه تر و مهیج تر بود
از پوستر ها و تیزرهای منتشر شده برای فصل جدید به نظر میاد شاهد سه خط زمانی مختلف باشیم که این قسمت تقریباً شخصیت پردازی سال 2057 رو تکمیل کرد و پایان اپیزود پیش نمایشی از احتمالا دهه 40 داریم که منم امیدوارم سریال سمت و سوی یهود نوازی و نازی ستیزی نگیره
خیلی خوشحال شدم که علاوه بر"ارون پاول" "تامی فلاناگان" هم در نقشی درخور یعنی مارتین کانل میراث دار دستگاه ریهوبوم رو توی این فصل داره
منظور از دی کد کردن مهمان ها همون مهندسی معکوس انسان ها بود که با رهبری دلورس و هدایت شارلوت هیل و برنارد لو قراره موارد زیادی رو ازش ببینیم نمونش بازسازی مارتین کانل که احتمالاً قراره به عنوان نفوذی دلورس توی شرکت اینسایت باشه
شخصیت کیلب هم سورپرایز فصل جدیده که فکر میکردم رابطش با دلورس از اپیزودهای میانی شکل بگیره ولی به حدی ریتم سریال سریعه که پایان همین قسمت اتفاق افتاد
سریال پیچ و خم زیادی داره ولی وقتی درش غرق شید جز لذت بردن چاره ای نیست کلی شخصیت مثل مرد سیاه پوش و میو و استوبز باقی موندن و چند خط زمانی و کلی معما..
9/10

[lady snow]

اول بگم پایان فصل دوم برای من کاملا ناامید کننده بود و درواقع سقوط بود. پس با همون حس فصل سوم رو شروع کردم
با اینکه برای قضاوت خیلی زود هست اما اپیزود افتتاحیه یه دور نمایی از اون فصل میده. لوکیشن این فصل جالب بود و طراحیش واقعا با کیفیت. اما فعلا کارکترها چنگی به دل نمیزنن. از آرن پاول چیز خاصی ندیدم. امیدوارم شخصیتش انقدر منفعل نباشه. شخصیت دلورس هم خیلی تو ذوق میزنه فعلا. داستان هم جالب نبود تا ببینیم در ادامه چن تا خط زمانی داریم
چقدر غر زدم

پ.ن: انصافا پوستر شاهکار بود

[KING STANNIS]

فقط
phoebe tonkin

[MixMkv]

هنوز نمیدونم چه احساسی نسبت به این فصل دارم, شاید هنوز باید بهش زمان بدم, از لحاظ داستانی و نویسندگی میدونم سورپرایزهایی در راه است, اما احساس میکنم از لحاظ کارگردانی به خصوص قسمت دوم ضعف داشت!!
این سکانس من نمیدونم 7-8 تا کاراکتر با اسلحه اتومات نمیتونن یک نفر رو بزنن؟؟ یه نفر به من بگه جریان این چیه؟؟ طرف با نیمچه تبری نمیدونم چی چی, چه طور میتونه اینا رو فراری بده؟ .... حالم بد شد سر این سکانس!! جوری فرار میکردن انگار داشتم تام و جری می دیدم!! انتظار داشتم باورپذیرتر باشه!! I Don't Buy That!!

مورد دیگه ای هم هست, شاید واسه من صدق کنه, اینکه گه گاهی یکی دو کاراکتر رو, ناغافلگی نشون بدن که ربات هستن یا انسان هستن, یا کلا همه کاراکترها ربات هستن یا اصلا همه انسان هستن و از این دست موارد ... برای من دیگه جذابیت نداره!!!
نمیخوام ایراد الکی بگیرم, در کل خوب بود و زیبایی های خودش رو داشت, اما بعضی بخش ها پایین تر از سطح سریال است!!
با سطح انتظار خیلی خیلی بالایی به تماشای فصل نشستم شاید اشتباهم همینجا بوده!

[Alex Vause]

حالا در مورد این قسمت و نکاتش بعدا میگم ولی این سکانس خیلی مسخره بود :دی

[MrP]

هنوز نمیدونم چه احساسی نسبت به این فصل دارم, شاید هنوز باید بهش زمان بدم, از لحاظ داستانی و نویسندگی میدونم سورپرایزهایی در راه است, اما احساس میکنم از لحاظ کارگردانی به خصوص قسمت دوم ضعف داشت!!
این سکانس من نمیدونم 7-8 تا کاراکتر با اسلحه اتومات نمیتونن یک نفر رو بزنن؟؟ یه نفر به من بگه جریان این چیه؟؟ طرف با نیمچه تبری نمیدونم چی چی, چه طور میتونه اینا رو فراری بده؟ .... حالم بد شد سر این سکانس!! جوری فرار میکردن انگار داشتم تام و جری می دیدم!! انتظار داشتم باورپذیرتر باشه!! I Don't Buy That!!

مورد دیگه ای هم هست, شاید واسه من صدق کنه, اینکه گه گاهی یکی دو کاراکتر رو, ناغافلگی نشون بدن که ربات هستن یا انسان هستن, یا کلا همه کاراکترها ربات هستن یا اصلا همه انسان هستن و از این دست موارد ... برای من دیگه جذابیت نداره!!!
نمیخوام ایراد الکی بگیرم, در کل خوب بود و زیبایی های خودش رو داشت, اما بعضی بخش ها پایین تر از سطح سریال است!!
با سطح انتظار خیلی خیلی بالایی به تماشای فصل نشستم شاید اشتباهم همینجا بوده!

در مورد استابز باید گفت تو فصل قبل مشخص شد که رباته، در مورد اون صحنه درگیری هم باید گفت که استابز هنوز اونجا مشغوله کاره و از طرفی بخش مدیریت پارک معلومه به حال خود رها شده و مشخص بود که استابز و همینطور نگهبان‌ها به قصد کشت با همدیگه درگیر نشن.

[opeth1h]

اپیزود دوم: خط زمستان
قطعاٌ یکی از پیچیده ترین قسمت های سریال تا به اینجا و مهم ترینش چون خط داستانی فصل سوم و شاید فصل های آینده رو مشخص کرد به نوعی با این اپیزود فاتحه اون چیزی که به اسم دنیای میزبان و مهمان توی وست ورلد شاهدش بودیم خونده شد و سفر برنارد به وست ورلد و بازگشت با دست خالی (الیته استابز سوغات این سفر بود-تمام اتفاقات وست ورلد برنامه ریزی شده توسط فورد بوده و هست و درگیری های استابز و حتی خودکشیش هم همینطور یادمون نره که فورد یه خدای ساختگی توی این سریاله که از خدای واقعی ذهنی بشر هم پیش بینی هاش دقیق تره) در عین حال در مجاور شاهدِ خط داستانی میو بودیم و این ذهنیت رو به وجود میاورد که میو هم در یکی از پارک های وست ورلد مشغول به لوپ و داستان خودشه در حالیکه با یه چرخش سریع داستان و قابلیت هایی که میو توی فصل قبل به دست آورده بود و (احتمالاً این قابلیت ها از برنامه ریزی های پیشین فورد بوده) متوجه دنیای شبیه سازی شده میشه که خارج از محدوده فضا و زمانه و آینده بشر رو رقم میزنه (در واقع همون پروژه ریهوبوم) ضمناً اینطور که دیدیم دهه 40 و نازی ها صرفاً یه لوپ داستانی شبیه سازی شده بود که پرونده اون هم تو سریال بسته شد و قراره بیشتر وقایع این فصل توی لس آنجلس 2057 با دلورس و میو در نقش های کلیدی و برنارد و هیل و حالا بانیان ریهوبوم یعنی سراک (وینسنت کسل) پیگیری بشه
9/10