I dont care how long I gonna live. whether it's in a week or twenty years, there's horrible pain and sadness ahead
86471181,afshin2014,Alireza-cRm,amin_orang,AMIRHOSSEIN20,aramis2800,ashley_1986,behzad_daniel,D O R D I,del@,Dexter_171,DUCHESS,erfani,eric,errornima,ESajad,ESR,fasol,hosseinf722,jackbauer2012,joker8,kingnessi,Luca Brasi,masihm,matiyo,Mia_3D,midya,mohsenshinobi,msna,No Country,тнor,pejmanmm,peyman_eun,raha_91,Raylan Givens,S@eeD-Mj,saeedporreza9,Sahid,sarkhail,sh2012,SKYPERSiA,StarTak,Tha Real Nigga,vahid-fcb,VIVA THE ROCK,white_beard,wlh
تا قسمت پنجم
هر چقدر که از کلیشه فاصله میگیره داره بهتر میشه سریال.
دوستان میگن قسمت ششم مث اینکه بهتر میشه، ببینیم و تعریف کنیم.معرفی شخصیت سیلک اسپکتور خوب بود و تمرکز یه قسمتی روی این کاراکتر لازم بود.
این مدل داستانگویی تیکه تیکه و پازلی رو قبلا به بهترین شکل توی لژیون دیدم و برام تازگی نداره. به نظرم لیندلوف میتونست خیلی بهتر از این عمل کنه و انتظاراتم خیلی بالا بود.
قسمت پنج به خصوص خیلی خوب بود. کم کم داره کیفیت سریال میره بالاتر. کاربرد آیینه ها تو قسمت پنجم عالی بود.
از لحاظ فنی واقعا یکی از بهترین سریالهای چندسال گذشته رو داریم ولی از لحاظ داستانی به نظرم یه چیزی کم داره. اون عنصر فوق العاده غافلگیری و اون قصه گویی درخشان Leftover رو اینجا نمیبینم. شاید انتظارم خیلی بالاست ولی تا به اینجا از ورژن لیندلوف از داستان واچمن کاملا راضی نیستم.
پایان
قسمت شش، هفت و به خصوص هشتم نشون داد لیندلوف هنوز توانایی داستانگوییش رو از دست نداده.
به خصوص قسمت هشتم نمادی بود از اینکه میشه کلیشه هارو کنار گذاشت و به دور از اغراق و بزرگنمایی داستانِ با کیفیت تعریف کرد.
ولی قسمت پایانی دوباره کارو خراب کرد. کیفیتش خوب نبود و نتونست اونجور که باید و شاید داستان رو تموم کنه، انتظار این پایانِ هندی وار نداشتم.
در کل این سریال واسه طرفدارای کمیک ها و ابرقهرمانا حکم طلا رو داره ولی اگر یکم تعصب رو کنار بذاریم، میشه ایرادات بیشماری ازش بیرون کشید.
از لحاظ فنی واقعا لذت بردم و ای کاش از لحاظ داستانی هم همه سریال مثل قسمت هشتم میبود.
توی 10 روز سریال رو دیدم.یا به عبارتی روزی یک قسمت.
لیندلوف گفته بود که سریال رو جوری ساخته که هم برا خوره های کامیک هم برا اونایی که کامیک رو نخوندن قابل فهم باشه و بود. البته شدیدن نیاز به تحقیق و خوندن داشت تا داستان رو بفهمی.
من کامیک رو بحز 2-3 صفحه اول نخوندم که همونم شدیدن فضاش رو دوست داشتم و ادامه ندادنش رو بزارین پای تنبلی خودم توی خوندن کتاب. فیلم زک اسنایدر رو دیده بودم. با دنیاش ارتباط برقرار میکردم ولی توی پس زمینه ذهنم همیشه این بود که حق مطلب ادا نشده. قبل دیدن سریال یه چنتا مطلب راجب کامیک خوندم که با آشانایی اولیه کاراکتر ها برم سراغ سریال.
تخصص لیندلوف این مدل سریال و داستان های اخرالزمانی و مرموز هست با چاشنی درگیری های درونی کاراکتر ها. توی واچمن هم همین بود با این تفاوت که هیچ کدوم از شخصیت ها به اون درجه از پرداخت کامل نمیرسن. البته نیازی هم بهش نبود توی داستان ولی روایت و فرم انتخابی اینو ایجاب می کرد.
اول از همه ریم سراغ ریتینگ پایین سریال که به نظرم بیشتر بخاطر مسائل نژادپرستی ای که مطرح میکنه هست. درواقع با پیشداوری اگه سریال رو ببینی ازش آزرده میشی. تنها راهی که بشه سریال رو فهمید اینه که اون زاویه دید خاص رو پیدا کنی براش وگرنه سریال رو شدید میکوبونی و میزاریش کنار.
بهترین تصمیم تیم نوینده این بود که کمیک رو تغییری ندادن و داستان رو بر مبنای اون ادامه دادنو همین کار رو سخت میکنه. از لحاظ فضا سازی شدیدن سریال به همون چند صفحه ای از کامیک که خوندم میخورد. استعاره و نمادسازی هاش هم همینطور. روند داستانی سریال تقریبن بر طبق کامیک بود. حتی پایان بندی به نسبت مناسبی رو هم داشت اما با یه مشکل که چند نفر دیگه همینو گفتن که زیادی تر و تمیز بود حتی معتقدم با همین داستان و پایان بندی وفقط با یکی دو تا سکانس بیشتر و یه موسیقی متن میشد پایان بندی رو بهتر کرد. اون بارش ماهی پایانی قاعدتن باید چند تا قربانی میگرفت.. یکی دو تا پلیس کشته میشدن، یه تلفات میگرفت بجز آنتاگونیست داستان. میشد یه سکانس قبل سوراخ شدن دست بانو ترو اضاف کرد که اولین ماهی میخوره تر سر یه هشروند معمولی. توی سکانس پایانی مه آنجلا تخم مرغ رو میخوره برداشتی که ازش میشه اینه که چقدر خوب میشه اگه آنجلا قدرت های دکتر رو بگیره ولی فرض کنین با موسیقی متن این برداشت به شک و تردید تغییر می کرد.
این چه آشغالی بود خدایی؟صدرحمت به زک اسنایدر!