میگن توی فیلمهای خوب از همون سکانس اول میشه نقش کارگردان رو حس کرد و استعداد هنریش رو دید. "دوتا بچه از تاریکی بیرون میان ، یه دیالوگ کوتاه که نشون میده برای انجام کاری مصمم هستن و محو شدن توی عمق قاب". همه داستان فیلم همینه و همه چیز از همون اول به بیننده ارائه میشه. با دیدن هنر
Angelopoulos و امثال اون میشه فهمید کارگردانی یعنی چی و چقدر کار مشکلیه.
نحوه نورپردازی این فیلم یه کلاس درس کامله. استفاده از رنگ های خاکستری و سایه ها توی سکانس های مختلف فقط یه بخش ماجراست.
بعد از اینکه فیلم از میانه گذشت و اون سکانس هولناک رد شد ، شاید هر کارگردان دیگه ای بود تمام اتمسفر فیلم رو بهم میریخت ، رنگ ها تاریک تر میشدن و حتی موسیقی هم غمگین تر میشد اما
Angelopoulos این کار رو نمیکنه و همون روند و رویه قبل رو ادامه میده و این میتونه کنایه ترسناکی باشه از عادی بودن اونچه که دیدیم ؛ اینکه این سطح پلیدی برای دنیای ما یه چیز عادی و روتینه (که واقعا هم همین طوره) ؛ همین نکته این فیلم رو خیلی ترسناک تر از قبل میکنه.
انتخاب و استفاده از موسیقی یکی دیگه از هنرهای
Angelopoulos هست. اکثر فیلم بدون موسیقی و با استفاده از صداهای طبیعی محیط روایت میشه ولی هرازگاهی ، دقیقا سربزنگاه ، موسیقی مسحورکننده فیلم رو میشنویم که لذت بردن از سکانسها رو چندبرابر میکنه.
کارگردان انتخاب هایی میکنه که شاید هیچکس دیگه اونها رو انجام نمیداد.
Angelopoulos دوربین رو دور از کاراکتر ها میکاره و به آرومی و با چرخش زاویه دید ، اونها رو دنبال میکنه.
در مورد استایل کارگردانی
Angelopoulos میشه خیلی بیشتر از این نوشت ولی نباید بازی بازیگرهای فیلم رو هم فراموش کرد بخصوص بازیگر نقش "
وولا" که فوق العادست.
از نظر داستان:
Angelopoulos توی فیلمهاش همیشه دغدغه معنا داره ، اگر یه جا بشه بدرستی و به حق از اصطلاح "
فیلم معناگرا" استفاده کرد ، در مورد آثار این کارگردانه.
یه داستان توی سطح داریم که خیلی ساده س: بچه ها دنبال پدرشون میگردن. اما معنای داستان و عمق اون یه چیز دیگه س. بچه ها بدنبال پدری میگردن که دوستشون داشته باشه ، حتی شده برای یک لحظه ؛ پدری که کنارش آرامش پیدا کنن ، اگر سینمای
Angelopoulos رو دنبال کنید ردپای این تِم رو توی تمام فیلمهاش میبینید، گشتن بدنبال یه چیز بهتر ، به دنبال آرامش و یا شاید خدا (نقل به مضمون از یکی از مصاحبه های کارگردان)
آدمهای بی هدفی داریم که فقط یه رویه رو تکرار میکنن ، از موسیقی لذت نمیبرن ، مرغ دریایی که از ترس خیس شدن پرهاش پرواز نمیکنه و خلاصه اینکه زندگی رو اونجوری که باید باشه درک نمیکنن و این بین به بهانه این دو کودک معصوم ، مجالی پیدا میکنیم که نگاهی بندازیم به این جامعه که مدل کوچیکی از جهان ماست با همه بی هدفی و پلیدی هاش و جهان بینی کارگردان رو از لنز دوربینِ جذابش تماشا کنیم.
درخت پایانی نماد چیه؟ هر چیز خوبی که نداریم ، هر چیزی که میخوایم و بهش دست پیدا نمیکنیم ، شادی، رهایی ، عشق و یا هر چیز دیگه ای. درخت نماد رسیدن بچه ها به آرامشه. به آرامش و به حقیقتی که فقط اونها میفهمنش.
Angelopoulos با استفاده از دو شخصیت فرشته مانندش سعی کرده نوری رو بتابونه به زندگی مِه گرفته انسان و چشم اندازی برای بیننده فراهم کنه که خودش و جامعه رو توی اون ببینه ؛ و کنایه اینکه این ورود نور به تاریکی یکی از رسالت های اصلی سینماست.
امتیاز 10/10
به عمق تصویر توجه کنید
فیلم پیشنهادی : Us
پ ن1: یه سکانس تو بخش پایانی فیلم هست که برای جلوگیری از اسپویل عکسی ازش نذاشتم ؛ فقط همینقدر بگم که مطمئنم دیگه همچین سکانسی توی سینما تکرار نخواهد شد.
Angelopoulos یکبار انجامش داد و تمام.
پ ن2: اگر میتونین حتما با زیرنویس انگلیسی تماشا کنید.