Black Summer ؛ زامبی ها روی موج نتفلیکس ؛ معرفی

[kingnessi]

▒▒ ▒▒ ▒▒ ▒▒ ▒▒ ▒▒ ▒▒ ▒▒ ▒▒ ▒▒ ▒▒ ▒▒ ▒▒ ▒▒ ▒▒ ▒▒ ▒▒ ▒▒ ▒▒ ▒▒ ▒▒ ▒▒ ▒▒ ▒▒ ▒▒ ▒▒ ▒▒ ▒▒ ▒▒ ▒▒

█ █ █ █ ژانر: ترسناک،هیجان انگیز شبکه سازنده: Netflix تعداد اپیزود فصل اول: 8 قسمت | | | | █ █ █ █ این سریال را میتوان اولین تلاش جدی نتفلیکس برای ورود به دنیای آخرزمانی و تجارت رسانه ای پُرسود مردگانِ زنده دانست. برای این کار نتفلیکس به سراغ افرادی رفته که در این ژانر تجربه داشته و به قول معروف حساب پس داده هستند. Karl Schaefer و John Hyams سازندگان سریال Z Nation هستند که به عنوان سریال آخرزمانی و زامبی محورِ شبکه Syfy برای پنج فصل ادامه یافت و طرفداران زیادی نیز داشت. سبک این دو فیلمساز ترکیبی از خشونت و تاریکی طبیعی موجود در داستان و طنزی دیوانه وار بود که در حد امکانات و بودجه شبکه ، نتیجه نسبتا مثبتی هم بدست آمد. به گفته نتفلیکس Black Summer در واقع در همان دنیای Z Nation میگذرد و حکم پیش زمینه آن را دارد. در سریال Z Nation بارها از تابستانی نام برده میشد که همه چیز در آن به هرج و مرج کشیده شده و انسانیت به آن شکل که میشناسیم از بین رفت و داستان مجموعه جدید نتفلیکس دقیقا روایت همان تابستان است. از آنجایی که فاصله زمانی داستان این سریال و سریال Z Nation با هم بسیار زیاد است ، به گفته سازندگان بعید است که شاهد حضور کاراکترهای آن مجموعه باشیم. از طرفی با توجه به داستان این مجموعه که در شروع رستاخیز زامبی ها روایت میشود ، از طنزِ سریال قبلی خبری نیست و با مجموعه ای متفاوت روبروییم که البته از نظر هزینه های مربوط به جلوه های ویژه نیز دست سازندگان برای خلاقیت های فراوان باز است. بزرگترین ایراد مجموعه Z Nation کم خرج بودن و عدم استفاده از جلوه های پرهزینه و خلاقیت های تصویری بود که به گفته سازندگان دلیل آن بودجه اندک شبکه و مسائل مالی مربوط به آن بوده است ؛ وگرنه Z Nation دارای خلاقیت های دیوانه وار و جذاب بسیار زیادی بود و ایده های جالب و استثنایی فراوانی نیز در آن به چشم میخورد ؛ اما Black Summer توسط نتفلیکس ساخته میشود که میتوان گفت سقف بودجه نامحدودی دارد و باید دید آیا سازندگان میتوانند از این فرصت به خوبی بهره ببرند و توانایی خود را نشان بدهند یا نه. تمام قسمتهای این مجموعه در تاریخ یازدهم آوریل 2019 (بیست و دوم فروردین ماه 1398) منتشر خواهد شد. ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ خلاصه داستان: پس از یکسری اتفاقات عجیب و غریب و غیر عادی به یکباره همه چیز بهم میریزد و هرج و مرج بر دنیا سایه می اندازد. در همین حال زن جوانی به دنبال دخترش ، تک و تنها به خیابانها میزند و در این میان با افراد مختلفی آشنا میشود که سعی میکنند در اوضاع بهم ریخته جهان دوام بیاورند ، اما آنها میدانند در این بین شکارچیان بی رحمی در کمینشان هستند. ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ بازیگران: Jaime King | | | | | | | | | | Gwynyth Walsh | | | | | | | | | | Justin Chu Cary Kelsey Flower | | | | | | | | | | Christine Lee | | | | | | | | | | اا اا اا اا اا تماشای تریلر اا اا اا اا اا

▒▒ ▒▒ ▒▒ ▒▒ ▒▒ ▒▒ ▒▒ ▒▒ ▒▒ ▒▒ ▒▒ ▒▒ ▒▒ ▒▒ ▒▒ ▒▒ ▒▒ ▒▒ ▒▒ ▒▒ ▒▒ ▒▒ ▒▒ ▒▒ ▒▒ ▒▒ ▒▒ ▒▒ ▒▒ ▒▒

[matiyo]

منم خیلی ترغیب شدم نگاه کنم و با دیدن قسمت اول متوجه شدم فقط پالانش عوض شده!
بیشتر شبیه به 28 Days Later بود.
واقعیتش دیگه خسته شدم از بس سریال با چنین تمهایی دیدم!
حداقل نمیخوان بزنن تو خط گیمش! که مطمئنم روح تازه ای بر کالبد این ژانر خواهد دمید ولی باز ، همه بر میگردند به تکرار مکررات!
معرفی شخصیتها! به هم پیوند خوردن کاراکترها! جمع شدن یه گروه! تلاش برای زنده ماندن و سپس ادامه حیات .....
و رفته رفته دیگه هیچ وسواسی هم در زمینه گریم و رفتار زامبی ها و حتی ترس و وحشت کاراکترها باقی نمیمونه و صرفا با یک سریال یا فیلم زامبی محور طرف میشیم که همه استانداردهای کمالگراییش در حد فیلم های بی کیفیت این ژانر ظاهر میشه!
البته این مورد خیلی وقته که به یک همه گیری و یا اپیدمی تبدیل شده و دیگه اون وسواس و کمالگرایی رو در فیلم ها و سریالهای هالیوودی نمیبینم و مثل یک بازار انحصاری که تولید کننده از فروش صددرصدی محصولش اطمینان داره شده که هدف فقط تولید و فروش هست اما هیچ ظرافتی در باقی چیزها نمیبینی و هر سال نهایت یک یا دو فیلم به این جور مسائل دقت میکنن.
در کل سریالی نیست که بشه روش حتی برای وقت تلف کردن هم حساب کرد چون هم تکراریه و هم کیفیتش از بقیه بالاتر نیست!

[Rezaraki]

قسمت چهارم آقا این سریال خیلی خوبه. کل قسمت چهارم دو تا شخصیت داره: یه زامبی و یه جوون وحشت زده و تپل مپل. شات هایی که فیلمبردار گرفته عالین. با همین دو شخصیت و استفاده درست از دوربین و موسیقی 35 دقیقه تعلیق و هیجان ایجاد میکنه که انصافا توی این ژانر کار خیلی بزرگیه. چندتا نکته در مورد این سریال واسه ترغیب دوستان به تماشا: اول. از لحاظ فنی خیلی خوبه. فیلمبرداری خیلی خیلی خوبی داره و از همون اول چشم بیننده رو میگیره. دوم. زامبی هاش به شدت خطرناکن. نه احمق و کُند و نه سریع و احمق. اتفاقا تا حدود زیادی باهوشن (مثلا اگر فرار کنی بری روی سقف اتوبوس دنبالت میان و بلدن از همون مسیری که تو رفتی استفاده کنن). سوم. حرف مفت و مزخرفات عمیق و فلسفی نداره. کاراکترهاش یهو فیلسوف و بروسلی نمیشن، در عوض یه مشت انسان به شدت وحشت زده داریم که فقط به فکر بقا هستن و کارگردان مستقیم میره سر اصل مطلب. مختصر و مفید داستانشو تعریف میکنه.(میانگین هر قسمت 35 دقیقه س) چهارم. ذات ترسناک انسانها رو توی شرایط بحرانی به خوبی نشون میده. نه از شخصیتهای عجیب و غریب استفاده میکنه که چوب بیسبال تکون بدن و قر کمر بریزن و نه اینکه با لهجه های عجیب و غریب مزخرفات بهم ببافن؛ انسان های عادی رو نشون میده که تحت فشار به هیولا تبدیل شدن مثل یه تعداد بچه مدرسه ای توی قسمت سوم. پ ن: خیلی وقت پیش قسمت اول رو دیدم و دقیقا نمیدونم چرا بین سریالهای توی هاردم گم و گور شده بود تا اینکه تازگیا پیداش کردم دوباره. امان از پیری و ...

ازین قسمت منم خوشم اومد، هیجان و تعلیق رو به خوبی القا می‌کرد و لذت بردم از قسمت های تعقیب و گریزش، از زاویه یه نفر ادم معمولی (و یکم خنگ!) که نشون میداد صحنه ها رو، نفس مخاطبم همراهش بند میاورد، خلاصه خوب بود ولی ...
ولی اول قسمت یه کتاب دست پسرس داره میخونه معلوم نیست چه اصراری به خوندنش داره و چرا یهو میخوابه رو زمین؟ چه معنایی داره این کار ها؟
بعد آدمای تو این سریال چرا هیچ کدوم به ذهنشون نمیرسه یه چوبی چماقی چیزی وردارن؟

مشاهده محتوا اسپویلر

رفتارهای این پسره هم بعضی جاهاش احمقانه بود، خوشحال و خندان داره خرید میکنه از مغازه، حداقل زحمت بستن در ها رو به خودش نداده! اول فکر کردم یه مدتی گذشته مثلا یه ماهه اینجاست داره از بهشت مواد غذایی لذت میبره و این تمهیدات امنیتی رو دیده سر فرصت، به خصوص که دستشم خوب شده بود! ولی دیدم اصلا فکر زمستونش نبود و هیچ وسیله ی دفاعی برا خودش ور نداشته! و معلوم هم نشد چقدر تو اون فروشگاه بوده که اینطور بیخیال داشت خرید می کرد!

زامبی های سریال هم رو Hard core تنظیم کردن، هم سرعتشون خیلی زیاده هم قدرت تحلیل خوبی دارن، قسمت اول که یه صحنه بود زامبیه نقاط ضعف محیط اطراف رو تحلیل کرده بود و نقطه ضعف رو شناخته بود و فهمید بود باید به در ضربه بزنه خیلی رو مخ بود، این قسمت باز زامبیه ازین هوشمندی ها به خرج نمیداد، صاف دنبال می کرد. با این حال البته خیلی خظرناک بود و هر لحظه بود که میگفتم الان می‌گیردش، الان می‌گیردش.