اول ممنون از اینکه کار رو دیدین و اینجا شرکت کردین.
در مورد فراموش کردن که به نظرم طبیعیه. نمیتونیم ثانیه به ثانیه تمامی فیلمهایی که میبینیم رو به خاطر داشته باشیم. (چون ماشالله به چیزی نه نمیگیم)
اما بعد از ساخت همچین کلیپ هایی تا حد زیادی همه جای فیلم تا مدتها خاطرتون میمونه. چون باید فیلم رو خورده باشی تا بتونی چیزی که میخوای رو از روش کات بزنی.
به عنوان پیشنهاد هنگام تماشای سریال حواستون باشه که مثلا این صحنه کلیدیه. (اینو بعدا ببینم دوباره کل خاطرات خوب/بد این کاراکتر میاد تو ذهنم) بعد شاید برای هر قسمت سریال 3-4 دقیقه انتخاب کرده باشین. آخر فصل که این 3-4 دقیقه از هر قسمت رو میچینین کنار هم میانگین 30-40 دقیقه شده. بعد دوباره از همین 30-40 دقیقه هم یه گلچین انتخاب کنین و یک کلیپ 8-12 دقیقه ای به عنوان خلاصه فصل خروجی بگیرین. مطمئنا چون هم موقع تماشا حواستون به این مورد بوده، هم اومدین از روی سریال کات زدین و هم دوباره کات ها رو گلچین کردین، به این راحتی ها از ذهنتون نخواهد رفت.
در مورد نحوه کار، زمانی که استارت این کار رو زدم یک سری فیلمها اومده بود و یکی دوتاشون هم بعد از به پوچی رسیدن من برای انتخاب شات مناسب اضافه شدند. مثل همین لیگ عدالت.
(به عنوان مثال برای دقیقه 01:00 نیاز به صحنه ای داشتم که گلوله ای که در شات قبلی از هلیکوپتر شلیک میشه یا به کسی بخوره یا یه جوری مثل اون شات واندروومن دفع بشه.) اینطوری بود که گپهای کارم رو تا جایی که میشد پر کردم و حتی خیلی از کات های قبلیم رو با انتخاب شات بهتر پاک کردم.
در کل تا حد زیادی بسته به خروجی ای داره که خود شما به عنوان تدوینگر میخوای. در این کلیپ اصلا نیت من این نبوده که فیلمهای استفاده شده پا به پا و طبق خط داستانی پیش بره.
چون همه اش این گفته ی والترمرچ تو ذهنمه که یکی از مهم ترین موارد تو تدوین اینه که شما به عنوان تدوینگر خودت رو بذاری جای تماشاگر. با خودت بگی خب بیننده بعد از دیدن این صحنه چی میخواد؟ باید چی ببینه؟
من در این کار خواسته ام این بوده که یک سری صحنه های (اکشن، احساسی یا...) مرتبط با هم رو در کنار یک موزیک خوب، در قالب مشخص، به حالت ریتمیک در بیارم. (منظورم از صحنه های مرتبط مثل دقیقه 02:11 که دکتر استرنج آتش پرتاب میکنه و در صحنه بعد ساختمانی در فیلم بتمن علیه سوپرمن میره رو هوا و همینطور ادامه داده میشه.)
اینکه گفتم تا حد زیادی به این خاطر هست که واقعا نمیشه 100% همخوانی وجود داشته باشه. چون داریم روی کاری کار میکنیم که قبلا کات خورده و خیلی جاها دستمون بستهست.
موارد ریز و درشتی هم هست که باید در نظر گرفت. مثلا یکیش طوری نشه ماشینی که تو دقایق ابتدایی منفجر میشه، دو دقیقه بعد سالم باشه!
اما در کار قبلیم یعنی همون سینماگرافی دنیس ویلنو داستان برام مهم بود. میشه گفت بیش از 98% درصد کات ها به ترتیب و به همان شکلی که داخل فیلمها مشاهده کرده بودیم به ترتیب و پا به پای هم داره پیش میره.
البته باید حواسم میبود که ممکنه یک سری از مخاطبهام هر 5 تا فیلم رو ندیده باشن. پس تا جایی که میشه اسپویل نکنم.
و از طرف دیگه اونهایی هم که هر 5 تا فیلم رو دیدن داستان هر 5 تا فیلم
کامل براشون تداعی بشه. یعنی من خواستم که این چنین باشه. اگر این چنین نبوده پس در کارم موفق نبودم.
در مورد نرم افزار، از سری برنامه های ادوبی استفاده میکنم. پریمیر، افتر، و آدیشن (صدا).
گرچه جدیدا برای تدوین بیشتر سمت داوینچی میرم. (DaVinci Resolve) اصلاح رنگ هم در همین نرم افزار انجام میدم.
نرم افزارهای جانبی هم زیاده. ترکرها، کانورتورها و...
اما خب به نظر من در تدوین شاید نهایت 5% کار مربوط به نرم افزار باشه. ایده، کارگردانی کار و تسلط روی انتخاب شات و کشیدن کاتهای خوب از دل فیلمهای خام، درصد عمده رو تشکیل میدن.