خواستند ما را دفن كنند غافل از آنكه ما بذر بوديم - اين جمله بهترين توصيفي كه ميشه از محتوي انيمه ي ناكجا آباد موعود داشت ، كاراكتر ماما نماد نااُميدي مطلق است! به قول خودش : اگر ميخواهي زجر نكشي سرنوشت را قبول كن ، فضايي مسموم با پس زمينه اي تاريك و شوم! اما كرم ابريشم زماني پروانه ميشود كه تمام تاريكي ها و سختي ها را به جان ميخرد و و درست لحظه اي كه خبر ندارد به پروانگي ميرسد
اين فرايند دقيقا سرنوشت تمام بچه هاي مزرعه اي بود كه در آن "ري" | " اما" | و " نورمن" قرار داشتند
انيمه ناكجا اباد موعود رو ميشه ديد و فقط لذت برد ، ميشه ديد و درس گرفت ، شكست اين نيست كه ادم زمين بخوره! شكست اينكه زمين بخوره و هيچگاه از زمين بلند نشه براي فرار از مزرعه ري و اما و نورمن(كه هر كدوم نماد قشري از جامعه بودن) تلاش كردن ، اما هوش انچنان بالايي نداشت بشدت هيجاني بود ولي تلاش و پشت كار فراووني داشت ،
ري هوش بالايي داشت اما بشدت احساساتي بود اما نورمن نقطه مقابلش بود هوش بالايي داشت ريزبين بود و بشدت منطقي و اروم و اين تركيب بود كه كه در نهايت بچه ها رو به سعادت رسوند ، لازمه ي سرانجام پيروزي صبره! هرچقدر هم كه هوش و فراست اين وسط باشه تا زماني كه چاشنيش صبر نباشه به بار نميشينه
(جا داره اينجا يادي از رستگاري شائوشنك بكنم :-) ) |