یک. یه کارتونی بود در مورد وایکینگ ها. یه مشت وایکینگ بودن و یه بچه وایکینگ که همیشه یه گندی بالا می اوردن این بچه مث "ای کی اوسان" یه دستی به دماغش میکشید راه برون رفت از بحران رو پیدا میکرد.
دو. خدا لک لک ها را دوست دارد. یه کار سادومازوخیستی سمی بود که سازنده ش با الهام از سینمای پازولینی اینو ساخته بود. یکی از دلایل مازوخیست بودن نسل ما و علاقه مون به امثال گاسپار نوئه همین لک لک ها هستن.
سه. سرندیپیتی یه کارتونی بود یه بچه و یه هیولای دریایی میرفتن ولگردی (خداییش یادم نمیاد چه غلطی میکردن).
نکته جالبش اینجا بود که من رو هیولای دریایی کراش زده بودم. تباهی بی پایان بنده از همون نقطه آغاز شد.
چهار. کوتلاس سم کودکی ما بود. سازنده های کوتلاس رو اسید و ال اس دی یه چیزی ساخته بودن که هنوز که هنوزه کسی نتونسته تو سینما و تلویزیون به اون سطح از سمی بودن برسه.
پنج. بلیک و مورتیمر عالی بود. البته باید فسفر زیادی میسوزوندی تا بفهمی چی به چیه، چون اون الدنگی که تو صدا و سیما مسئول پخش بود خیلی موقع ها قسمت های تکراری میذاشت پشت سر هم تا میومدی بفهمی کی به کیه قیمه ها ریخته میشد تو ماستا.
Dark نسل ما بلیک و مورتیمر بود.
شش. گربه سگ داستان یه سگ و گربه بود که توی هم بودن همیشه. دستگاه گوارششون چطور کار میکرد خدا میدونه. ولی یه شخصیت الدنگ و سمی داشت که یه خرگوش بی پدر مادر بود. اونو دوس داشتم.
هفت. ساعت برنارد زمان ما کیمیا بود، همه دنبال ساعت برنارد بودن. خیلی ها واسه در رفتن از مدرسه یا تقلب تو امتحان ولی اینجانب از همون زمان دنبال مفاسد و فجورات بودم و ساعت برنارد اگه دستم میومد جهانو به لرزه درمیوردم.
هشت. بستنی ها. این کارتون نبود از این برنامه های عروسکی بود، که البته اونم نبود. یه چندتا آدم رو کرده بودن تو لباس بستنی و با مجری شر و ور میبافتن. از زیبایی های این برنامه همین بس که یکی از بستنی ها کاکائویی بود.
"آنتی ریسیسم بودیم وقتی بلک لایوز متر مد نبود."
نه. یه کارتون دیگه بود که هنوزم کابوسش رو میبینم. یه چندتا قطار بودن که دماغ و دهن داشتن حرف میزدن. یعنی اینا به غایت زشت و کریپی بودن و تا به امروز موجبات خ.ایه کردن مارو فراهم میکنن.
ده. مجموعه ای از کارتونهای جانسوز بودن که آدم دوست داشت درجا با کارد میوه خوری هاراکیری کنه، از حنا گرفته تا آنشرلی و بقیه این مزخرفات.
انقدر فضای مسمومی داشتن این کارتونا که نمیذاشتن حتی از موهای قرمز آنشرلی لذت مفسدانه ببریم.
و البته کارتونای دیگه ای مث فوتبالیستا (که مطمئنم همتون حتی یه بارم که شده حین فوتبال تو محله وقتی توپ میومد زیرپاتون موسیقی متنشو زمزمه میکردین
)، یارو حاکم بزرگ که میومد به مفسدین فی الارض بیلاخ میداد، انواع و اقسام تام و جری و میگ میگ و بقیه، اون کارتون اردک پولداره که یه کلفت داشت دستش (بالش؟) همیشه شکسته بود و به شدت فضای گاتیک و کریپی داشت، لوک خر شانس هم بود که من شخصا طرفدار دالتونا بودم و حتی اون سگه رو هم از لوک بیشتر دوس داشتم و خیلی چیزای دیگه.