فیلم کوتاه On Time ساختهی تد چانگ ایدهای ناب را به تصویر کشید که بعدها فیلمهای کوتاه بسیاری راه آن را ادامه دادند و سرچشمهی الهام بسیاری از فیلمها بوده است. این فیلم کوتاه دو عنصر کلیدی دارد:
1- در این فیلم کوتاه،
چمدان نشاندهنده
آینده و قدرت تغییر آینده هست.
2-
ذره بین چشمانداز آینده است و شخص آیندهی خود را درون این چشمانداز میبیند.
تمام وقایع این فیلم کوتاه در اتاق انتظار فردوگاه فیلمبرداری شده است. درست است که این فیلم کوتاه ظاهرأ داستانی تکراری و ساده را روایت میکند ولی از آنجا که میبینیم تمام وقایع کاملأ منسجم هستند و تمام جوانب و قواعد فیلمسازی در حد یک فیلم سینمایی بلند رعایت شدهاند، دیدن این فیلم کوتاه تأمل بیشتری را میطلبد. از جمله نقاط قوت این فیلم کوتاه میتوان به بازیگری های بسیار خوب و
موسیقی مرموز و غم انگیز که به رازآلود کردن فیلم کمک زیادی کرده اشاره کرد. موسیقی هماهنگ با رخدادهای فیلم هست، همین موسیقی مرموز زمانی که جوان با دختر جدیدی آشنا میشود دلنشینتر می شود. فیلمبرداری نیز مناسب است و کیفیت بالایی دارد،
فضا تیره و تاریک است و رنگ اصلی تصاویر خاکستری هست که به
غمانگیز جلوه دادن محیط کمک زیادی کرده است.
هر بینندهای سعی میکند تا از میان دیالوگها راز داستان را بشکافد اما جواب نهایی در پشت پرده این فیلم کوتاه است، زمانی که خودتان در مورد این قضیه فکر کنید و خودتان هم بخواهید تجربه کنید! در ابتدای فیلم کوتاه، جوانی متزلزل و آشفته که دچار یک شکست روحی شده است درب جعبهی انگشتری را باز و بسته میکند. فروشندهای سرحال با نیشخندی خاص به او مینگرد انگار کلید حل تمام مشکلات جوان در دست اوست! مرد فروشنده چمدانی در دست دارد. این چمدان این ویژگی خارقالعاده را دارد که وقایع 30 ثانیه بعد از زمان حال را نشان میدهد. در جایی از فیلم جوان دختری را در چمدان میبیند که با
مشکل کوچکی روبرو شده است، این مشکل کوچک هم تنها ریخته شدن قهوه (یا نوشیدنی دیگری) بر روی ساکش است، اما
همین مشکل ساده و پیش پا افتاده میتواند آیندهی جوانی را رقم زند! جوان با دیدن این صحنه ایدهای به ذهنش خطور میکند تا آینده را تغییر دهد. چمدان وقایعی که قرار است در آینده نزدیک رخ دهند را نشان میدهد و امکان تغییر این وقایع و یا به عبارتی آینده وجود دارد، او در لحظهای که قرار است لیوان بیفتد آن را میقاپد و با این اتفاق ساده عشقش را ابراز میکند!
توجه کنید که این جوان قبلأ شکست عشقی خورده است و نامزدش پیشنهاد ازدواجش را رد کرده بوده و همین باعث شده است که جوان بخواهد عشق جدیدی را از درون آینده جستجو کند!
این فیلم کوتاه از ابتدا شروع به نشاندادن فواید دانستن آینده میکند ولی در انتها ثابت میکند دانستن آینده همیشه مفید نخواهد بود. این فیلم کوتاه نشان میدهد که چگونه احساسات یک فرد میتواند با گذر زمان تغییر کند، در آغاز فیلم یک عکس شخصی و صمیمی از جوان به همراه نامزد سابقش نشان داده میشود و در جایی میبینیم این عکس را دور انداخته (فراموش کردن گذشته) و به دنبال عشق جدیدی میرود.
و اما چرا اسم فیلم "سر وقت/On Time" هست؟ بسیار نکتهی ظریفی ست!
ما همیشه در آیندهی خودمان زندگی میکنیم و بعدها افسوس گذشتهای را میخوریم که روزی زمان حال ما بود! کوچک بودیم میخواستیم بزرگ شویم و حال که بزرگ شدهایم زمانش هنوز فرا نرسیده است چون ما هنوز در آینده زندگی میکنیم. همیشه میخواهیم بدانیم در آینده چکاره میشویم، در آینده فلان شغل را بدست بیاوریم، ازدواج کنیم و در آینده زندگی خوب و خوشی داشته باشیم... و این درحالی ست که زمان حال خود را فراموش کرده و در زمان حال زندگی نمیکنیم! این فیلم کوتاه میخواهد بگوید
دانستن آینده همیشه مفید نیست! ممکن است ما آینده را طوری تغییر دهیم که به صلاحمان نباشد و عواقب بدی را دربرداشته باشد، این زمانی خود را بیشتر نشان میدهد که مرد فروشندهی زمان آینده! نامزد سابق مرد جوان را در چمدان میبیند و پس از چند لحظه نامزد سابقش با عجله وارد میشود ولی دیر کرده است و خود را
سر وقت نرسانده است.