.House Mormont Remembers , The North Remembers. We know no king But the King in the North whose name is Stark
دلم برای روز های قدیم انجمن تنگ شده
فوق العاده س این سریال.داستان،کارگردانی،فض سازی،موسیقی،بازیگراش.همه چیزش کامله
بعد از breaking bad هیچ امیدی نداشتم که سریالی در این سطح ساخته بشه ولی الان کاملا خوش بینم
امیدوارم در ادامه هم بدرخشه امتیاز 9
من با این اپیزود به صورت رسمی عاشق این سریال شدم. این تنها سریالی بود به عقب برمیگشتم, اپیزود های قبلی رو دقیق بررسی میکردم, چون نکته های زیادی توشه و ادم باید برگرده عقب.
یه نکته اینکه چارلی گفت اون علامت مارپیچ پشت رجی لودو خالکوبی شده ولی نبودش, و علامت های شیطان پرستی بودن, اگه دقت کرده باشین دوربین توی یه صحنه یه جوری بدنش رو نشون میده که انگار باید بهش دقت بشه !
به این نتیجه رسیدم که برای لذت بردن بیشتر از این سریال باید همه رو پشت سر هم دید. فضای سریال خودش به اندازه کافی عجیب و غریب هست که نشه براحتی باهاش ارتباط برقرار کرد .
حالا بخواد یک هفته هم فاصله بیفته بین داستان باز هم بیننده از جو سریال دور میشه . حداقل این اتفاقی بود که برای من افتاد بخصوص با اینهمه سریالهای مختلف دیگه ای که میبینم.
یکی از مزیتهای سریال تا اینجا داشتن نویسنده و کارگردان ثابت برای همه اپیزودها بوده که به یکدست شدن روایت داستان کمک کرده و به نظرم این هم دلیل دیگه ای میتونه باشه که دیدن همه قسمتها رو به صورت یکجا توصیه کرد.
برای همین میخوام بعد از تموم شدن فصل دوباره همه قسمتها رو باهم ببینم.
البته فرمایش شما رو قبول دارم ، ولی در کنار اون نظر خودم اینه که کسایی که این سریال رو میخوان بعدا برا اولین بار پشت سر هم ببینن ، ضرر میکنن ، ضرر از این نظر که این حس فوق العاده ای که برات انتهای هر اپیزود میمونه رو نمیتونن حس کنن ، مثلا الان آخر این اپیزود من با اینکه تمام سریال همراه "راست" بودم ولی کارگردان من رو تونست به شک بندازه... آیا من همه جنبه های "راست" رو ندیدم ؟؟ آیا "راست" نقشی تو قتل ها داره؟؟ به نظر من اونطور پشت هم دیدن "برای اولین بار" ، هوشمندی کارگردان و سازنده سریال رو از بین میبره... چون صبر نمیکنی تعلیق برات بمونه ، درجا میری قسمت بعدی.
ای کاش یه نفر این داستان های Yellow King و Carcosa رو خوب و جمع و جور توضیح میداد برامون( یعنی میخوند بعد)
--------------------------------
یعدش پیشبینی من از ادامه اینه که (البته همش ازخودم نیست با توجه به نقد هایی که خوندم این تو ذهنم اومده) که توی 2002 "راست" حالا چه از عمد و یا چه ناخواسته از نیرو پلیس بیرون میاد و خودش تنهایی با ظاهری جدید بین اون گروه شیطان پرستی که "چارلی" میگفت "لدو" ازشون حرف میزده و آدم های کله گنده ازشون حمایت میکنن نفوذ میکنه ، اما .....
اما نگاه "راست" تو اون سکانس ها پایانی(از نظربنده حقیر ) ، نگاه "قبول کردن و پذیرفتن" هستش، نگاه کسی که انگار میدونه باس با نتایج کارایی که کرده رو به رو بشه ، انگار بازگشتی نداره ، آخر خط ... حس میکنم یه چیزی رو میدونه و همه اینها نهایتا به نفع "راست" تموم نمیشه ، و اون جملش به کارگاه که نکنه تو دوستای رده بالا داری؟... یعنی داره یه در میگه ، که دیوار بشنوه ، من میدونم همه چیزو....به بالا دستات بگو
به شدت با روح و روانم بازی میکنه این بشر...موندم تا الان کجا بود..موندم چرا تاالان سریال بازی نمیکرد..!
خدمت شما :
http://expressleech.com/cjzj0hvb1t3z.html
پسورد: 123