استيون اسپيلبرگ قبل از جوخه ي برادران ٣سال قبل تر با ساخت نجات سرباز رايان
به دنيا ثابت كرد چه تبهري تو به تصوير كشيدن 'ميدون جنگ' داره...البته اسپيلبرگ برخلاف خيلي از سازنده ها
با تكيه بر اكشن و نخواست تماشاگر رو به وجد بياره بلكه خواست نشون بده جنگ به معناي واقعي كلمه چه بلايي سر مردم مياره
(در راستاي اين جمله اون سكانسي رو يادآور ميشم كه مادر از همه جا بيخبر در حال شستن ظرف ها هست كه ماشين ارتش رو از دور ميبينه...
بيرون از خونه ميره ، در يكـ لانگ شات و مكالمه اي كوتاه مادر كنترل خودشو از دست ميده و آروم از كنار ديوار خم ميشه به طرف زمين... كسي هست كه
اين سكانس رو ديده باشه و اشك تو چشم هاش جمع نشده باشه...)
جوخه ي برادران هم دقيقا همين مسير رو پيش ميره البته اين بار به شكل سريالي و خيلي كامل تر
ميزانسن هاي اين اثر به قدري حرفه اي چينده شده كه اگر كسي مطلع نباشه كه داره يه اثر سريالي رو ميبينه
فك ميكنه واقعا يه گروه دارن يه جنگ واقعي رو جلوي دوربين ميبرن و به تصوير ميكشن... من از ديدن اين اثر "واقعا" لذت بردم توصيه ميكنم كساني هم كه نديدن ببينن و در اين لذت سهيم شن