در پایان دهه ی 90 میلادی, مجله ی فیلم کامنت در یک نظر سنجی از منتقدان و کارگردان های مطرح دنیا خواست تا "شاخص ترین" فیلم و فیلمساز دهه ایی که گذشت را انتخاب کنند.نظرسنجی که در ان افراد بسیاری به کیارستمی یا فیلمی از او رای دادند.این که منتقدان صاحب نامی چون رابین وود,دیوید بوردول,جانتان روزنبام و یا جف اندرو, کیارستمی را به عنوان مهمترین فیلمساز دهه 90 معرفی کرده اند,به خوبی میزان تاثیر گذاری این فیلمساز ایرانی بر سینمای جهان در ان سال ها را نشان میدهد.به این اضافه کنید تعریف های ستایش امیز بزرگانی چون آکیرا کوروساوا,مارتین اسکورسیزی و ژان لوک گدار را که هر کدام به گونه ایی سینمای کیارستمی را تحسین کرده اند.این موضوع را حتی مخالفان کیارستمی نیز باید بپذیرند که او در دهه ی 90 با فیلم هایی
نظیر کلوز اپ(1990),زیر درختان زیتون(1994),طمع گیلاس(1997) و باد ما را خواهد برد(1999) ,بر قله ی سینمای هنری دنیا قرار گرفت و تاثیر فراوانی را بر فیلمسازهای نقاط مختلف جهان گذاشت,تاثیری که به راحتی میتوان در اثار کارگردان های مطرحی چون میشاییل هانکه,برادران داردن,نوری بیگله جیلان,لورن کانته و یا نانی مورتی مشاهده کرد. کیارستمی در عرصه ی فیلم های هنری و مستقل,زبان جدیدی به سینمای دنیا پیشنهاد داد,پیشنهادی که موجب شکل گرفتن جریانی شد که اکثر محافل هنری و روشنفکری دنیا را در خود درگیر کرد.جریانی که همچنان به حیات خود ادامه میدهد,هنوز هم در جشنواره ی کن میتوان فیلمهایی را دید که کاملا تحت تاثیر سینمای کیارستمی ساخته شده اند.به همین دلیل است که مجله ی گاردین,این فیلمساز ایرانی را به عنوان یکی از ده کارگردان برتر دنیا معرفی کررده است. کیارستمی در اثارش با استفاده از چشم انداز های غیر شهری و کمپوزیسیون های ابستره از طبیعت,توانست نظرها را به سوی خود جلب کند.او با حذف کاگردانی و درام به شیوه ی معمول و مرسوم و بازی های فرمی با روایت,صدا,تصویر,به زبانی خاص در سینما رسید که برای بسیاری از هنر دوستان بکر و تازه بود. کیارستمی در فیلمهایش تلاش کرد داستان را به حاشیه رانده و برای مخاطب یک تجربه ی حسی بدیع را رقم بزند.او بود که با رویکرد متفاوت اش به سکون و سکوت,سینمای متکی به حذف را وارد مرحله ی جدیدی کرد و از تکرار و تقارن به شیوه ایی دیده نشده در ساختار اثارش بهره برد.جالب اینجاست که عده ای به اشتباه تصور میکنند که ساختار فیلمهای کیارستمی بسیار معمول و قابل تقلید است,در حالی که فیلم های او شاید در ظاهر ساده به نظر برسند,اما در واقع از میزانسن های به شدت دقیق و حساب شده ایی تشکیل شده اند که نشان دهنده ساختاری هندسی و ریاضی وار است.شاید بتوان گفت که کیارستمی موفق شده به سادگی از پیچیدگی برسد و این بسیار تفاوت دارد با سادگی آماتوری و برآمده از عواملی چون کمبود امکانات.از این رو میتوان سبک فیلمسازی کیارستمی را سهل و ممتنع دانست.سبکی که تماشاگر دقیق,متوجه ریزه کاری های فراوانی در ان خواهد شد,سبکی مملو از جزئیات,چه در فیلمنامه و چه در اجرا,که مشخص است توسط هنرمندی باهوش,تیزبین و البته تجربه گرا شکل گرفته است,هنرمندی که با پرداخت های غیر دراماتیک اش از موضوعات دراماتیک ,رویکرد جدیدی را در بحث "چگونه نشان دادن" در سینمای دنیا بوجود اورد و در مواردی چون نحوه استفاده از صدای خارج از قاب و یا نحوه ی استفاده از نماهای داخل خودرو,تاثیر انکار ناپذیری بر فیلمسازهای پس از خود گذاشت.از طرفی یکی دیگر از مهمترین دلایل موفقیت کیارستمی در جشنواره های بین المللی را میتوان جاری ساختن نگاهی فرامرزی در دل اثاری بومی دانست,نگاهی هستی شناسانه که در اغلب موارد با تلفیق شاعرانگی و واقع گرایی به تقابل مرگ و زندگی و رابطه انسان ها با یکدیگر میپردازد و با طنزی ظریف جهان معنایی چند لایه ایی ,را پیش روی مخاطب قرار میدهد.جهان معنایی ای که کیارستمی با شیوه ی در انتقال اطلاعات,لذت کشف ان را به تماشاگر پیشکش میکند.از این رو فیلم های او هم به خاطر ارزشهای زیبا شناختی شان در سراسر دنیا مورد توجه قرار گرفته اند و هم به خاطر زاویه نگاه شان به رابطه ی انسان با محیط پیرامونش.نکته جالب اینجاست که نگاه کیارستمی به ذات زندگی بر خلاف بسیاری از فیلمسازان محبوب سینمای روشنفکری,خوشبینانه است.او اگرچه در مورد موضوعاتی چون رابطه ی زن و مرد نگاهی بدبینانه دارد,اما به طور کلی به زندگی امیدوارنه نگاه میکند.اتفاقا این نگاه امیدوارانه را نیز میتوان یکی از دلایل محبوبیت کیارستمی دانست,رویکرد شرقی او به موضوعات انسانی,همواره برای سینما دوستان غربی جذاب و تازه بوده.انها در فیلمهای کیارستمی ,چه در فرم و چه در مضمون,چیزهایی را جستجو کردند که نمونه اش در سینمای اروپا و با آمریکا پیدا نمیشد.به همین خاطر هم بود که کیارستمی توانست در مدت زمانی کمتر از ده سال به فیلمسازی جریان ساز و پیش رو تبدیل شود که توانست سینمای پس از خود را تغییر دهد.برخی صرفا کارگردان های خوبی اند و برخی علاوه بر خوب بودن,چیزی به سینما اضافه میکنند,عباس کیارستمی بدون شک در دسته دوم قرار دارد. |
|