قسمت پایانی
فکر نمیکنم پایانی بهتر از این پایان تراژدیک اینطوری میتونست برای این داستان شکسپیری مناسب باشه. با این که نشونههای بزرگی از هپی اندینگ و اتحاد نهایی خواهر و برادران این قسمت داشتیم (سکانس تاج گذاری کن و سکانس تماشای ویدئو لوگان) اما در نهایت اون حسادت، طمع، خود بزرگ بینی و تمام ویژگیهایی شخصیتی که از این 3 نفر تو این 4 فصل دیدیم باعث شد که اتحاد پابرجا نمونه و هیچ کدوم به اون چیزی که میخواستن نرسن، مخصوصا کن.
رومن با این که یک لبخند رضایت کوچیک اومد رو لباش و احساس راحتی داشت ولی خب باز هم ته دلش نمیدونست چی میخواد. فقط میخواست راضی بشه. یه جا میگفت شاید من باید باشم، از طرفی واضح بود این کار رو نمیخواد و و و.
شیو نمیتونست تحمل کنه کندال بر منصب ریاست بشینه و بخاطر همین از اول با متسون هم تیمی شد و آخرش هم دید تام شاید گزینه بهتری برای Manipulate کردن باشه و نمیتونه با کندال همچین کنه. هرچند هر دو پاپت متسون شدن
آخرش هم کنار هم نشستن تو ماشین و اونقدر سرد دست هم رو گرفتن! شیو همیشه شخصیت حسودی داشت از اول سریال و دنبال اثبات کردن خودش به پدرش بود و فکر میکرد اگه رئیس بشه میتونه خودش رو اثبات کنه ولی در نهایت . . .
کندال هم سعی میکرد خودش رو بزرگ نشون بده و مثل پدرش عمل کنه و ادا آدمهای خوب رو در میاورد ولی دیدیم که حاضر بود خواهر و برادرش رو فدا کنه(I love them, but i'm not in love with them) بارها تو خلوت خودشون رومن رو تحقیر کرد(دقیقا مثل لوگان) و این قسمت هم زخمش رو باز کرد و خب شیو رو هم اصلا حساب نمیکرد! فقط خودش رو قبول داشت اما در آخر فروپاشی داشت(چه کرد جرمی استرانگ تو 15 20 دقیقه نهایی) و با گفتن I'm the eldest boy و اون سکانس تو اتاق عملا قبر خودش رو کند.
و باید اشاره کنیم هر 3 این افراد قربانی پدر و نبود مادرشون شدن که این قسمت بارها به این قضیه اشاره شد. سر سکانس شانس تو خونه مادرشون دارن میگن تو بدترین مادر دنیا هستی و بارها هم این قضیه رو فصول قبل دیدیم. لوگان رو هم که تو این 4 فصل دیدیم چطوی بود. به کن تو 7 سالگی قول داده بود که رئیس بشه و کن از همون موقع این رو تو ذهنش داشت. برای رومن یک پدر زورگو بود و بارها بارها گولش زد. و تو قسمت شاهکار 9 دیدیم که شیو چطوری از پدرش و رفتاری که با زنان و مخصوصا دختر خودش داشته حرف میزد.
نکته جالب دیگه بیان دوباره دیالوگ لوگان تو قسمت دوم همین فصل(You're not serious people
) بود که رومن به یک شکل دیگه گفت
آخر هم برسیم به تام و گرگ که شخصا خیلی احتمال میدادم تام به اینجا برسه که با یک حالت منطقی و تبدیل شدن به Pain sponge متسن تونست CEO باشه. اون دفعه با لوگان هم دستی کرد(آخر فصل سوم) و اونجایی که میخواست موند و الان هم شد رئیس Waystar. قطعا آرک داستانی تام جزو بهترین آرکهای داستانی تلوزیون بود که شاهد تکامل شخصیتش و به یک جایی رسیدنش بودیم. در کنارش گرگ رو هم داشتیم که اون از هیچ تبدیل شد به نزدیک ترین دوست CEO. با این که بهش خیانت کرد ولی تام فهمید نزدیک ترین فرد بهش گرگ هست و نگهش داشت. هرچند قطعا کلی اذیتش خواهد کرد
یک نکته دیگه چقدر دو تا سکانس درگیری این قسمت(گرگ و تام/کن و رومن) خوب و واقعی بود! بازیگرها واقعا هر قسمت یک لول جدیدی از تواناییشون رو نشون دادن این فصل.
برای من سکسشن رفت در کنار بهترین تجربههای سریالیم و به نظرم به راحت جزو تاپ فور شبکه HBO و صد البته بهترینهای تاریخ تلوزیون قرار میگیره. واقعا سطح نویسندگی، کارگردانی، فیلمبرداری، و در نهایت بازیگری در این سریال وحشتناک بالاست.