دونالد گلاور یک ایده داشت: چی میشد اگه سریال بعدیش -بعد از سریال سورئالِ مرزجابهجاکنِ «آتلانتا»- روايتگر حکايت زنی جوان میشد که فکروْذکرش يه ستارۀ پاپ بود؟ خودش هم با اين موضوع غريبه نبود، چون با خود ديگر رپش «چايلديش گمبينو»، طعم ستارگی در دنيای موسيقی رو چشيده و شاهد زيادهروی برخی طرفدارها در روابط فرااجتماعیشون با موسيقیدانها بوده. اون اين ايده رو با جنين نِيبرز [ که سابقۀ همکاری در «آتلانتا» رو هم باهاش داشت ] در ميون گذاشت، نويسنده و تهيهکنندهای از «هيوستن»، زادگاه ليزو، مگان دی استاليِن، و صدالبته بيانسه. نِيبرز اين ايده رو گرفت و با هم کمر به خلق Swarm، سريال جديد آتی «آمازون پرایم ویدئو» بستن.
طبق گفتۀ گلاور:
اون دو فيلم رو در نظر بگيريد، با ظرافتهای هنری گلاور و نِيبرز تلفيقشون کنيد، از فيلتر چشمانداز پاپ معاصر رد کنيد، اونوقت به Swarm میرسيد.فقط گفتيم جالب میشه ترکيب پساحقيقتی از «معلم پيانو»ی هانکه و «سلطان کمدی» اسکورسيزی بسازيم.
اين سريال روايتگر حکايت درِی (با نقشآفريني دامينيک فيشبک)ـه، يک زن جوان که فکروْذکرش يک ستارۀ پاپ خياليه (که آثار و هنرشناسیش شباهت زيادی به بيانسه داره). سريال زندگی درِی و فندومش رو کندوْکاو میکنه، و اينکه چطور اون رو به جاهای تاريک و غيرمنتظرهای میکشونه.
نِيبرز، که برنامهگردان سريال هست، میگه:
نِيبرز و گلاور از ضدقهرمانهای کلاسيک تلويزيون که بههمريخته اما گيرا بودن، الهام گرفتن؛ مثل دان دريپر از «مدمن» و تونی سوپرانو از «سوپرانوز»، و نسخهای نو از اون کهنالگو رو «از منظر يک زن سياهپوست امروزی» خلق کردن.ما واقعاً علاقهمند بوديم يک داستان ضدقهرمانانه خلق کنیم.
فيشبک (يهودا و مسيح سياه) يکی از بازيگرهای اصلی اين سريال:
از تيمم شنيدم که دونالد داره يه سريال جديد میسازه و میخواد من هم توش باشم، و برگشتم گفتم: «ای وای! دونالد گلاور من رو میشناسه. چه باحال».
فيشبک در ابتدا برای بازی در نقش ماريسا در نظر گرفته شده بود، خواهر مهربون درِی، اما خالقين Swarm رو وادار کرد که نقش اصلی رو بازی کنه، که کمی نامعمولتره و چالشبرانگيزتر هم به نظر میرسه.
گلاور در خصوص انتخاب فيشبک میگه:
Swarm جای تصويربرداری، فيلمبرداری شده، که امروزه خيلی نادره؛ شامل برداشتهای طولانی هراسانگيزه، و مثل Atlanta تعدادی صحنۀ ريسکی از لحاظ روايت داره، که نيازمند بازيگری بود که کاملاً متعهد باشه و بتونه اجرايی رسا ارائه بده. پايلت، بهکارگردانی گلاور، صحنهای داره که حاوی ترکيبی از اون سه عنصره.من وْ داداشم داشتيم تا جایی که به اجراهای ريسکپذير مربوط میشه، دربارۀ پيداکردن کسی مثل ايزابل هوپر حرف میزديم.
طبق گفتۀ نِيبرز:
از ديگر بازيگرهای سريال میشه از کلوئی بِيلی در نقش ماريسا، خواهرِ درِی، و دمسن ادريس در نقش دوستپسر کاريزماتيکش نام برد. انتخاب بِيلی، که اجرای گرمی ارائه میده، انتخاب زيرکانه و چندلايهايه؛ چون بِيلی يک نيمۀ گروه خواهرانۀ «کلوئی ايکس هلی»ـه که تحت قرارداد «پارکوود اينترتينمنت»، ليبل بيانسهست. اون نهتنها چشمانداز موسيقی رو درک میکنه، بلکه قادر بود از رابطهش با خواهر خودش هلی بِيلی بهره ببره تا به شخصيت تعادل ببخشه.وقتی آخرين صحنۀ پايلت رو گرفتيم، تکتک عوامل از هر کاری که داشتن میکردن، دست کشيدن و دام رو سه دقيقه تشويق ايستاده کردن. من مدت زياديه توی کار سريالهای تلويزيونیام، و تابهحال همچين چيزی نديده بودم. همون لحظه بود که من وْ دونالد به همديگه نگاه کرديم و توی دلمون گفتيم: «خيلیخب؛ يه کاری رو درست انجام داديم».
سريال در پشتصحنه هم وقتی که اعلام شد ماليا اوباما قراره به اتاق نويسندگان بپيونده، خبرساز شد.
نِيبرز:
از ترکيب هيجانانگيز جديد که بگذريم، نِيبرز گفته عوامل سريال بيشتر متشکل از افراديه که روی «آتلانتا» کار کردن؛ بهحدی که احساس میکنی Swarm خواهر Atlantaست، از لحاظ جو و لحن هم مشابه همون سرياله.درِی و ماريسا توی دهۀ 20 زندگیشونان، ماليا هم توی دهۀ 20 زندگیشه، پس داشتن همچين کسی توی اتاق نويسندگان، خيلی عالی بود. آدم خيلی حرفهایايه. نويسنده و هنرمند فوقالعادهايه. ما واقعاً میخواستيم اين فرصت رو در اختيارش بذاريم که تلويزيون رو امتحان کنه تا ببينه آيا اين کاری هست که دلش میخواد به انجامش ادامه بده يا نه.
گلاور:
خيلیها از روی محبت قلبی اين کار رو انجام دادن و کارشون هم واقعاً عالی بود. دام، دمسن، کلویی. از جوری که سخت روی لحن کار کردن، واقعاً شگفتزده شدم، چون سريال لحن غيرعادیای داره.