I dont care how long I gonna live. whether it's in a week or twenty years, there's horrible pain and sadness ahead
.:SiSiBK:.,86471181,Aamirabz,AdibTE,AMIRHOSSEIN20,AMIRREZA RV,aramis2800,Arbadeh,ARCTIC,ashley_1986,bayani,bbas,dazraf,Dexter_171,erfani,eric,ESajad,hadi2006mi,hgot,hosseinf722,Hossein_124,JimmyDarmody,joker8,karim_load,KING STANNIS,kingnessi,leon kennedy,Lou Bloom,M.Amir,MaMaLoM,mansourhobbit3,masihm,midya,mohsenshinobi,MrP,pejmanmm,peyman_eun,PouryaKht,S@eeD-Mj,Samankaka,sh2012,sky-boy,SKYPERSiA,vahid-fcb,VIVA THE ROCK,white_beard,wlh
مژه کندنش که به قول خارجی ها خیلی کریپی بود... بعد اون تیکه که مژه ی مامانش رو گرفت دستش
حسم میگه شاید این دختر واقعی اش نیست ... آخه چرا باهاش اونجوری بوده... بعد می گفت ناتالی منو یا تو انداخت و اون نتونسته در گذشته اینو بکشه زده ناتالی رو کشته ( توهم زدم ولی به حال یک نظریه اسن)
تو نیکی کن و در دجله انداز....
من کتابش را خونده بودم.متاسفانه از همون وسطهای کتاب پایان را حدس زدم. برخلاف کتاب "دختر گمشده" که بسیار بهتر از فیلمش بود و بسیار پسندیدم این برام جالب نبود.
به به چه بحث جذابی
برای پیدا کردن قاتل اول باید بفهمیم کی خواهره رو کشته. و یه چیز دیگه. من حس میکنم کمیل تو جنگل مورد تجاوز قرار گرفته. اون کلبه که قسمت اول نشون دادن. این بلاهایی که الان سر خودش میاره. یعنی خودشو تو مرگ خواهرش مقصر میدونه؟
و فک نکنم باباهه قاتل باشه فقط از دست زنش دیوونه شده
کلا همه شهر یجوری هستن. انگار شهر دیوونه هاست. در حال حاضر من به همه مشکوکم
فکر کنم کلا ازار اذیت رو دوست داره وقتایی که حالش یه جوریه توجه کنید به اون ازار اذیتا فکر میکنه
اون نوشته هایی که روی ماشینشه هر از گاهی نمیدونم چیه داستانش
مشاهده محتوا اسپویلر
برخلاف بقیه تو این سه قسمت هنوز انتظارات منو برآورده نکرده, داستان خیلی کند پیش میره و هر چند تو آخر اپیزود 3 یه چیز متفاوتی را دیدیم ولی قبل از اون کاراکتر ها و داستان بیشتر دور خودشون می چرخیدن و اگه اون فلش بک های کوتاه هم اون وسط نبودن چیز خاصی رو از دست نمیدادیم. ایراد سریال اینه که زیادی رو کاراکتر «کامیل» دارن مانور میدن و دوربین بیشتر اونو دنبال می کنه ,انگار فقط سریال رو ساختن که یه جایزه ای چیزی آخرش برای Adams بزارن کنار؛ داستان از نگاه کاراکتر پلیس هم می تونه خیلی جالب تر بشه که هنوز اونم زیر سایه کاراکتر «کامیل» هستش و امیدوارم تو قسمت های بعدی بیشتر بهش پرداخته بشه. با اینکه اون فضا سازی و موزیک سریال خیلی خوب کار شده و کمی استرس آور هستش ولی به تعلیق داستان هیچ کمکی نمی کنه. هنوز دلیل مقایسه این سریال با Big Little Lies رو نمی دونم,اون سریال چند تا کاراکتر قوی داشت و روابط بین کاراکتر ها خوب کار شده بود ولی Sharp Objects تا الان فقط یه کاراکتر تنها داشته و روابطی که با کاراکتر های دیگه داشته بیشتر حالت مصنوعی داره تا واقع گرایانه و امیدوارم نخوان تا آخر فقط خلوت «کمیل» و این گفت و گو های تکراری مادر و دختری را نشون بدن.
به هر حال تا اینجا سریال بدی نبوده ولی سریال خیلی خوبی هم نبوده و هر چند که فضا سازی متفاوت با بازیگر های خوبی داره ولی اون اشتیاق رو برای ادامه دادن ایجاد نمی کنه و از اون سریال هایی نیست که مشتاق رسیدن اپیزود بعدی باشم هر چند سکانس های پایانی اپیزود 3 کمی امیدوارم کرد و امیدوارم تو قسمت های بعدی بیشتر به این داستان بپردازن.
قسمت چهارم برام گنگ بود... فقط خدا کنه ادامه روند سریال عین خط داستانی سریال Pustina نشه ...