در این تاپیک می توانید درباره فصل دوم این سریال با یکدیگر بحث و گفتگو کنید.
برای جلو گیری از اسپویل، لطفا اسم اپیزود مورد نظرتان رو در ابتدای نوشته ی خود ذکر کنید !
در این تاپیک می توانید درباره فصل دوم این سریال با یکدیگر بحث و گفتگو کنید.
برای جلو گیری از اسپویل، لطفا اسم اپیزود مورد نظرتان رو در ابتدای نوشته ی خود ذکر کنید !
قسمت سوم: این قسمت بیشتر "رو" شدن داشت که خب هرچقدر به پایان نزدیک بشیم این "رو"شدن ها احتمالن بیشتر میشه.
ولی من همون قسمت دوم رو بیشتر دوست داشتم خیلی اون قسمت خوب بود.
البته یه سکانس مثل "قرار"ه بین پاول و اون دختره نوجوون که همیشه اسمش رو یادم میره قسمت قبلی کم داشت که اینجا جبران شد.
من با این قسمت یکم مشکل داشتم انگار در ربط دادان قضایا بهم یکم سهل انگاری شده بود بهر حال با توجه به اینکه پیتر تنها مضنون هست پلیس خیلی اروم پیگیرش شده شاید بگید دارند بطور نامحسوس زیرنظر میگیرند که بتونند رز رو پیدا کنند یا وقتی قاتل با کارگاه حرف میزنه پس حتمن به سراغ محل زندگی کارگاه میره پس هیچ مراقبی برای کارگاه در نظر نمیگیرند اینجاهای داستان یکم تماشاچی رو ساده در نظر گرفتند بهر حال فکر کنم در ادامه بحث روانشناسی قاتل و کارگاه رو در دوران کودکی در سریال ببینیم
با جلو رفتن داستان، داره آدرنالین بیشتری وارد خون ما میشه. این سریال رسما وارد top 10
من شده. بعضی ها به من گفتن زیاد روی شخصیت کیتی کار نشده یا اینکه مگه میشه یه دختر
اینقدر نفهم باشه. اما به نظر من کارشون وحتی انتخاب چهره برای نقشش عالی بوده. دوستانی
که تجارب جلوی دبیرستانی بیشتری دارن حتما به همچین دخترایی برخورد کردن، از اون دخترایی
که عاشق عوضی ترین پسر دنیا میشن و با اینکه طرف بدترین برخورد رو باهاشون داره اما براش
کلاژ درست می کنن و غش و ضعف میرن. کیتی هم یه نمونه ی پیشرفته تر از همین دختراس.خدا
کنه به یه closuer(خاتمه) برسیم، چون من اصلا نمی تونم یه سال صبر کنم
viva the fall
...you're fine
trust me
قسمت چهارم: عذاب همه ی اطراف ما رو پوشونده چرا ازش یکم لذت نبریم!
(هنوزم قسمت دوم بالاتر از دو قسمت بعدی قرار میدم نمیدونم چرا فکر میکنم بیشتر بخاطره اینکه شخصیتی مثل "کیتی" نداره. فقط قاتل بود و استلا )
پ.ن: اسم نقاش رو سرچ کنید "فیوزلی" در مورد آثارش مقاله های جالبی هستش البته اکثرن مستقل نرفتن سراغش ولی در مورد همین اثر یکی با موضوع "بختک" مطلب نوشته بود.
خب تا قسمت پنجم دیدم، فصل اول خیلی دلچسب تر بوده تا این فصل. تو همه ی سریال های جنایی همین طوره، وقتی دست قاتل رو میشه دیگه سریال جذابیت خودش رو از دست میده. فقط امیدوارم که تو این یه قسمت باقیمونده معجزه نکنن و پاول رو آزاد کنن. همین فصل سریال تموم شه خیلی بهتره، به فصل بعد بکشه دیگه سریال نابود میشه.
و من همچنان درگیر بازی جیلیان اندرسون ام
چیزی که تو بازی جیلیان اندرسون نمود داره اون شخصیت و لهجه حرف زدن و صداشه.من به شخصه خیلی ازش خوشم میاد .امیدوارم همین ریتم رو تو سریال هانیبال هم بتونه حفظ کنه.معلومه بچه مایه داره.یجورایی از شخصیتش بر میاد که مایه دار زاده باشه.من فکر میکردم این فصل تموم شده الان که اشکان گفت یه قسمت مونده فکر کنم تو این فصل تموم شه و شاید با بازداشت پیتر کتی ادامه دهنده باشه و سریال ادامه پیدا کنه.
*هیچ کس مثل تو نیست.
قسمت پنجم: یه نیروی فوق العاده توی این سریال هست که همه چیز رو "سرد" و "بی احساس" کرده البته نه به معنای "منفی"ش! فضای قصه می طلبه. حالا نمی دونم این "طلب" از طرف شخصیت خونسرد "پاول"ه یا "استلا" یا حوصله و دقت کارگردانه (اوجش شاید پیگیری مراحل بازجویی و تعقیب و گریز با تمام جزئیات بدون کمترین اتفاق کاذب و خارج از فیلم حتی موسیقی هم میشه حذف کرد!) نمی دونم ولی این فضا رو "حس" می کنم و ازش لذت می برم. اما این قسمت شاید بدون اون اتفاق Match Pointیی. (ملاقات با جیمی و رفقا!) یه قسمت بهتر می شد. بدیش اینکه تمام بعد از این "اتفاق" عالی بود. بخصوص مطرح کردن مسئله ی بازجویی با خشونت که من دائم داشتم بهش فکر می کردم.
پ.ن: سکانس تعقیب و گریز من رو یاد یه سریال انگلیسی خوب دیگه »» The Shadow Line انداخت.
پ.ن: بازی در نقش پاول اسپکتر از اون اتفاق هاست که بازیگرش رو سخت می تونم توی یه نقش دیگه بپذیرم.
*دنیای بیرون اهمیتی نداره فقط دنیای درون واقعیه.
"در"ه این قسمت هم روی همون تک پاشنه ی قسمت قبلی چرخید. (همون قضیه ی Match point) که اصلن به مذاقم خوش نیومد! البته پایان دراماتیکی (از جنس خود سریال) شد ولی نه با یه مقدمه ی خوب. کلن قرار بود اون "پاشنه" (میخوام اسپویل نشه!) نقش الهه ی مرگ رو بازی کنه حالا به هر ترتیبی شده یکی توی ساحل بهش زنگ بزنه یه آشنای خبرنگاری چیزی داشته باشه اون هماهنگ کنه و اون اتفاق ... نه این اون چیزی نبود که انتظارش رو داشتم. به هر حال سریال خوبی بود و این فصل هم بخصوص در قسمت دوم به شدت "ذهن پرکن" بود.
پ.ن اول: آلن کوبیت: "خیلی بامزه است که بدانید در ایرلند شمالی هرگز قاتلی مثل پل اسپکتر وجود نداشته!
پ.ن دوم: امیدوارم دوستان با تمام شدن این فصل همگی نقل مکان کنن به تاپیک سریال انگلیسی Happy Valley.
این فصل به اندازه فصلِ اول مرموز و حتی تاریک نبود ، با توجه به اتفاقاتِ فصلِ اول خوب معقول هم هست که دیگه اونجوری نباشه پس این از نکاتِ منفی نبود . اما داستان به همون اندازه خوب بود حتی بهتر . تنها نکته منفیِ این فصل برای من پر رنگ تر شدنِ نقشِ کِیتی بود ؛ انگار بچه بازی ــه پایانِ خیلی خوبی هم داشت !
به فصلِ اول 9 دادم به این فصل 8.7 میدم .
اونایی که هنوز ندیدن دست به کار بشن تا یه تجربه لذت بخش داشته باشن . درسته سریال آیریش [ ایرلندی ] ــه ولی برای من همون بریتیش حساب میشه