.House Mormont Remembers , The North Remembers. We know no king But the King in the North whose name is Stark
دلم برای روز های قدیم انجمن تنگ شده
دقیقا تمام ترس و لرز من همین هست که هیچ سوالی پاسخ داده نشه و دلیل این همه راز و رمزها و این همه نماد گرایی و نقطه های کور رو معلوم نکنه! مسیر داستان از ابتدا بر پایه نماد ها و تصاویر نامتعارفی بود که به بیننده القا می کرد که باید دنبال این نمادها و تصاویر باشه و سعی کنه دیدش رو عوض کنه و خودش این ها رو کشف کنه ! اگر به جایی در سریال برسیم که دلیل این موارد رو نفهمیم که چرا سعی شد این موارد باشه ولی جوابی نداشته باشه ، شاید جالب نباشه! البته امیدوارم با یک جواب قانع کننده همه این موارد رو بتونیم برای خودمون حل و فصل کنیم و داستان رو درک کنیم !
به نظر من حتی اگر قست آخر جواب هیچکدام از سوال ها را نده ، باز هم سریال خیلی خوبیه و من از اون بخوبی یاد می کنم! بقدری از فضای سریال خوشم میاد که حاضرم حتی با یک پایان بد هم اون رو دوباره نگاه کنم
ولی
فقط در یکصورت واقعا اعصابم بهم میریزه و اونم اینه که سرمایه داری این آمریکایی ها خودشو نشون بده و داستان را حل نکنه و اونو به فصل دوم موکول کنه: مثلا راست و مارتی به نحوی داغون بشن که نتونند داستان را ادامه بدهند و بروند مثلا تو تیمارستانی ، بیمارستانی و .... و اونوقت 2 تا کارآگاه دیگه پرونده رو در دست بگیرند و.....
اگه واقعا بخواهد اینطوری بشه .. تو سریال !
راست مشروب میخورده و توهم میزده - یجا میگه فکر میکردم دیوونم و هرچی که میدیدم داشت باورم میشد که توهم
بعد که اون فیلم ها رو پیدا میکنه و عکس ها که دارن مراسم رو انجام میدن (اپیزود 7) و کارشو دوباره شروع میکنه
با اینکه 1 اپیزود مونده و احتمالا به سوال ها جواب میده
ولی یه چیزی هم من تا اینجا فهمدیم که
با توجه به تعریف کارکوسا
که شخص دنبال جستجو هست اخر سر تو همین جستجو جسد خودشو میبینه
و اونجایی که " لودو " به راستین میگه من تورو توی کارکوسا دیدم توی جنگل و ستاره سیاه یه همچین چیزی بود اصل مطلب
بنظرم معنی حرف لودو به راست این بوده
که با پیدا کردن من یعنی لودو تو تازه وارد جستجو (کارکوسا ) شدی
و میخوای دلیل همه ی اینا رو بفهمی اخر سر شاه زرد پوش میاد سراغت (شاه زرد پوش استعاره از مرگ هست)
و فکر کنم اخر راست هیچی نفهمه و بمیره
ما هم هیچی نفهمیم
ولی تا اینجا که معلومه اینا یه تشکیلات بزرگ هستن که 2 نفر غیر پلیس افتادن دنبال اینا - 2 نفر در مقابل یه گروه روانی
ولی ربط این دختر با اینا چیه خدا میدونه
فاصله این 2 عکس چند ثانیه هست تو سریال اپیزود 5
انگار یعنی هرجا بدی هست شاه زرد پوش هم اونجاست
یه تاج بالای درخت
منبع : خودم
خیلی از نکات داخل سریال قرار نیست حل بشن.مثلا اگه منتظرید کسی بیاد در مورد اون 5 نفر توضیح بده در اشتباهید.خیلی از مسائل جانبی سریال نیاز به مطالعه ی جانبی داره.این معما ها توی سریال کذاشته شدن تا بیننده خودش به دنبال کشفش بره نه اینکه کارگردان لقمه رو بجوه و بزاره تو دهن مخاطبش.در کل خیلی امیدوار به گرفتن پاسخ همه ی سوالاتتون نباشید . این سریال برای یک بار دیده شدن نیست خیلی از نتیجه گیری هاا به عهده ی خود ماست (که این هم البته شیوه ی بسیار بدیعی برایساخت سریاله)
It was the best of times, it was the worst of times
it was the age of wisdom, it was the age of foolishness
it was the season of Light, it was the season of Darkness
it was the spring of hope, it was the winter of despair
we had everything before us, we had nothing before us
we were all going direct to Heaven, we were all going direct to Hell
مجتبی جان من جوابه این پست شما رو تاحدی توی صفحه قبلی و در نوشته زیر داده بودم
بقیه جواب
این حرفی که شما میگی که مخاطب باید بره 10 تا کتاب بخونه و هزار تا تحقیق کنه تا بفهمه قضیه چی بوده با تفکرات یک مخاطب عادی امریکایی و چه بسا ایرانی اش سازگار نیست !
خیلی کم پیش میاد که یک عده بروند چنین کاری بکنند پس این کار سازنده به جز اینکه به اثر خودش لطمه وارد میکنه به بیننده نیز شوکی با ولتاژ بالا وارد میکنه و ببنده رو وادار میکنه که پاهایش رو به زیر میز بزند!
نمیدونم من خیلی سطحی میبینم قضیه رو یا شما خیلی پیچیدش میکنید.
توی این صحنه که تاجِ سر دختر مارتی به صورت اتفاقی افتاد بالای درخت، مارتی داشت دیالوگ قشنگی میگفت،
See, infidelity is one kind of sin,
but my true failure was inattention.
I understand that now.
من خیلی راحت و مستقیم دریافت کردم این صحنه رو. مارتی داشت از بی توجهی خودش نسبت به خانواده اش میگفت و کارگردان هم داشت نمونه ای از این عدم توجه مارتی نسبت به بچه هاش رو به ما نشون می داد. اینکه مارتی هیچ تلاشی برای پایین آوردن تاج دخترش از بالای درخت انجام نداد و اون تاج انقد روی درخت موند، تا اینکه پوسید. دختر مارتی در سایه ی همین بی توجهی ها بزرگ شد و در نهایت تبدیل به دختری شد که هممون وضعیتش رو دیدیم.
احتمال داره که دختر مارتی به این قضایا ربط داشته باشه ولی به نظرم خیلی خیلی احتمالش کمه.
و به نظرم منظورِ اون صحنه ی تاجِ سر هم چیزی بیشتر از اینی که گفتم نبود.
.There's nothing but chemistry here
عارضم خدمتت که وقتی به ریت سریال توی سایت های مختلف نگاه می کنیم می بینیم که خیلی هم امریکایی ها مثل شما فکر نمی کنن.مطمئن باش سرانه ی ساعت مطالعه در امریکا خیلی بیشتر از ایرانه.بعدشم شما اگه کمی نگاه کنی به معما های سریال تو فروم های خارجی اکثر بیننده ها نظرات تقریبا جالبی دارن برای همین مواردی که برای ما گنگه.مثلا همین 5 نفر که برگرفته از انجیل یوحنا می دونن.البته من خودم اعمال جبر جغرافیایی رو چه تو کارهای سینمایی چه تو سریال نمی پسندم اصلا برای همینه که از جارموش خوشم نمیاد.اما باید بپذریم همینه که هست.این مائیم که داریم میشینیم سریال اون ها رو می بینیم.
It was the best of times, it was the worst of times
it was the age of wisdom, it was the age of foolishness
it was the season of Light, it was the season of Darkness
it was the spring of hope, it was the winter of despair
we had everything before us, we had nothing before us
we were all going direct to Heaven, we were all going direct to Hell