مکالمه بین Headache و Sham!m

میگم زبونت درازه نگو نه موفق باشی هر جای دنیا که هستی، آرزوم واست بهترین‌هاست

من و تو شمیم خیلی دیر باهم آشنا شدیم... کاشکی یه مقدار بیشتری وقت داشتم تا عاشقت میشدم! D:
احتمالا دیگه فعلنا نیستم و ممکنه پیامات بی جواب بمونه..
همیشه شاد باشی دوست من

زبونتم که دراز

همون دیگه، من چون آمار داشتم که تو به اونچنین شخصیت های نه و جواب سربالا دادی و کِنفشون کردی دیگه اصن فکر اینی که بخوای با ی آدم گمنام بری جایی رو از سرم بدر کردم... دقیقا بخش اعصاب و روان نیویورکم پر شده از آدمایی که داد میزنن شمیم! شمیم! P:
بفرما دی کاپریو ام که اسیر و گرفتارته... پس فردام ببرمت جایی اینا بفهمن مگه فکر کردی میشه از گزند انتقامشون در امان موند..

اوه اوه، دی کاپریو رو یادم رفت، اون که یه بار خودشو کشت اصلا.

اصلا همون تنها برو ای اجنبی پرست غرب زده. خواستم بهت افتخار همراهی با خودم رو بدم، خودت لگد زدی به بخت خودت، وگرنه که همین جور ایمیل‌های اصرار آمیز آقایان متیو پری، یان سامر هلدر، شان پن، جانی دپ، جورج کلونی، و ... به سمت من روانه که تو رو خدا بیا خارج(میبینی، بعضی هاشون با هات ترین دخترها حتی ازدواج کردن ولی باز من یه چیز دیگه ام) برو برو برو.

های میس، من کِیلی فارسی نفهمید ولی بیتی شعر بلد بود از حضرت تتلو که میگه:
"خونه خوبه خونه، بِلا بِلا بِلا، اون بیرون خبری نیس ب جزء چشمای بارونی.."

من فکر کرد ک شما از همین یک کط شعر فهمید ک چرا نشد. از اصلاحات شما هم متوجه نشد من فقط واتززز آپ بلد بود و یوء!

الان واقعا خودت ببین چی گفتی "من نه مهربانم نه اشک بریز. گل هیچ کس هم نیستم"، نه مهربونی! نه گُل! بد سفرم که هستی با این اوصاف! خودت باشی دس همچین کسی رو میگیری با خودت ببری جایی؟! D:

عجب بدجنسی هستی تو. چشمت باز نمیشه ببینی من هم خارج باشم؟! (این اصطلاح رو همشهریای من استفاده می کنن، نمیدونم بقیه جاها هم کاربرد داره یا نه!) من نه مهربانم نه اشک بریز. گل هیچ کس هم نیستم خدا رو شکر! اون مثال دکتر حسابیت هم ربطی به قضیه نداشت! زود باش من رو ببر!

ببین بذا با رسم شکل واست توضیح بدم، این داستانو حتما یه 600-700 باری به خوردت دادن تو وایبر و واتس آپ و اینا:

"یکی از دانشجویان دکتر حسابی به ایشان گفت : شما سه ترم است که مرا از این درس می اندازید ، من که نمیخواهم موشک هوا کنم میخواهم در روستایمان معلم شوم !
دکتر جواب داد : تو اگر نخواهی موشک هوا کنی و فقط بخواهی معلم شوی قبول ولی تو نمی توانی به من تضمین بدهی که یکی از شاگردان تو در روستا نخواهد موشک هوا کند!"

قبول که تو گُلی نداری و بی مسئولیتی اما از کجا معلوم خودت گُل کسی نباشی! P:
خلاصه غیر این الان من به بچه ها(سبیل کلفت ها) ی فروم گفتم دارم میرم ببین چیا گفتن:
بری دیگه برنگردی! / تو مگه بودی اصن؟! / از تو سایه برو / دَرَم پشت سرت ببند /...

خوب تو به عنوان تنها گوله احساسات فروم باید ایران باشی که من رفتم لااقل یه نفر چار قطره اشک پشت سرم ریخته باشه

ای بابا، نشد دیگه. من رو "باید" ببری، فهمیدی؟! در ضمن من الان دیگه گل ندارم، هیچ مسئولیتی هم ندارم. من رو ببر دیگه. من خارج میخوام!